بازگشت

شهامت و خطاب به كودكي معصوم


طبق آنچه كه تاريخ نويسان و راويان حديث نقل كرده اند:

امام محمّد باقر عليه السلام ، در صحنه كربلا حضور داشت و برخي سنّ آن حضرت را در آن هنگام چهار ساله (1) و عدّه اي هم دو سال (2) گفته اند.

و هنگامي كه حضرت به همراه ديگر اسيران كربلاء وارد مجلس يزيد ملعون شد؛ و پرخاشگري هايي را از يزيد در مقابل پدرش امام سجّاد عليه السلام مشاهده كرد.

و چون امام سجّاد، زين العابدين عليه السلام در مقابل سخنان زشت و ناپسند يزيد ساكت نبود و جواب مي داد، يزيد با اطرافيان خود مشورت كرد و آها پيشنهاد قتل حضرت را دادند.


به همين جهت حضرت باقرالعلوم عليه السلام در همان سنين كودكي ، پس از مشاهده چنين صحنه اي لب به سخن گشود و خطاب به يزيد كرد و فرمود:

اي يزيد! پيشنهاد و نظريه اطرافيان تو بر خلاف نظريّه اطرافيان فرعون مي باشد، چون كه آن ها در مقابل حركت و سخن حضرت موسي و هارون عليهماالسلام ، گفتند:

اي فرعون ! دانشمندان و جادوگران را جمع كن تا موسي و هارون را محكوم نمايند.
وليكن اطرافيان تو پيشنهاد قتل و كشتار ما را مي دهند.


يزيد ضمن تعجّب از سخنوري و استدلال اين كودك خردسال ، سؤ ال كرد: علّت و سبب اين دو نظريّه مخالف در چيست؟!

حضرت باقرالعلوم عليه السلام با كمال شهامت فرمود: آن ها رشيد و هوشيار بودند؛ ولي اين ها بي فكر و عقب افتاده اند.

و سپس افزود: پيامبران و فرزندانشان را كسي نمي كشد، مگر آن كه زنازاده باشد.
پس از آن يزيد سرافكنده شد و ساكت ماند؛ و ديگر هيچ عكس العملي از خود نشان نداد. (3)

پاورقي

1- معالي السّبطين ، ج 3، ص 23.

2- حديقة الشّيعة ، ج 2، ص 161.

3- حديقة الشّيعة : ج 2، ص 161.