بازگشت

در اخبار آن حضرت است از غيب


قطب راوندي از ابوبصير روايت كرده كه حضرت امام محمدباقر عليه السلام به مردي از اهل خراسان فرمود: پدرت چه حال داشت ؟ گفت : نيك بود، فرمود: پدرت بمرد هنگامي كه به اين حدود توجه كردي و به نواحي جرجان رسيدي ، آنگاه فرمود: برادرت در چه حالي است ؟ عرض كرد، او را صحيح و سالم بازگذاشتم ، فرمود: او را همسايه اي بود صالح نام در فلان روز و فلان ساعت برادر تو را بكشت . آن مرد بگريست و گفت اِنّا للّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ بِما اُصِبْتُ. فرمود: ساكن باش و اندوه مدار كه جاي ايشان در بهشت است و از منازل اين جهان فاني براي ايشان خوشتر است عرض كرد: يابن رسول اللّه صلي اللّه عليه و آله و سلم ! در آن هنگام كه به اين حضرت توجه نمودم پسري رنجور و مريض داشتم كه با درد و وجع شديد دچار بود از حال او هيچ پرسش نكردي ، فرمود: پسرت صحت يافت و عمش دخترش را به او تزويج نمود، و چون تو او را دريابي پسرش از بهرش متولد شده باشد كه نامش علي است و از شيعيان ما باشد، اما پسرت شيعه ما نيست بلكه دشمن ما است ، آن مرد عرض كرد: آيا چاره اي در اين كار هست ؟ فرمود: او را دشمني است و آن دشمني او را كافي است . راوي گفت پس برخاست آن مرد، من گفتم : كيست اين مرد؟ فرمود: مردي است از اهل خراسان و شيعه ما است و مؤ من است .(64)

پاورقي

64- ( الخرائج راوندي ) 2/595.