بازگشت

امام باقر (ع) و علوم مختلف


در واقعه جانگداز كربلا همراه پدر و در كنار جدش حضرت سيد الشهداء كودكي بود كه به چهارمين بهار زندگيش نزديك مي شد. دوران امامت امام محمد باقر (ع) از سال 95 هجري كه سال شهادت امام زين العابدين (ع) است آغاز شد و تا سال 114 هجري يعني مدت 19سال و چند ماه ادامه داشته است. در دوره امامت امام محمد باقر (ع) و فرزندش امام جعفر صادق (ع) مسائلي مانند انقراض امويان و بر سر كار آمدن عباسيان و پيدا شدن مشاجرات سياسي و ظهور سرداران و مدعياني مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراساني و ديگران مطرح است، ترجمه كتابهاي فلسفي و مجادلات كلامي در اين دوره پيش مي آيد، و عده اي از مشايخ صوفيه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پيدا مي شوند. قاضيها و متكلماني به دلخواه مقامات رسمي و صاحب قدرتان پديد مي آيند و فقه و قضاء و عقايد و كلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراكز قدرت خلافت شرح و تفسير مي نمايد و تعليمات قرآني - به ويژه مسأله امامت و ولايت را، كه پس از واقعه عاشورا و حماسه كربلا، افكار بسياري از حق طلبان را به حقانيت آل علي (ع) متوجه كرده بود و پرده از چهره زشت ستمكاران اموي و دين به دنيا فروشان برگرفته بود، به انحراف مي كشاندند و احاديث نبوي را در بوته فراموشي قرار مي دادند. برخي نيز احاديثي به نفع دستگاه حاكم جعل كرده و يا مشغول جعل بودند و يا آنها را به سود ستمكاران غاصب خلافت دگرگون مي نمودند.

اينها عواملي بود بسيار خطرناك كه بايد حافظان و نگهبانان دين در برابر آنها بايستند. بدين جهت امام محمد باقر (ع) و پس از وي امام جعفر صادق (ع) از موقعيت مساعد روزگار سياسي، براي نشر تعليمات اصيل اسلامي و معارف حقه بهره جستند و دانشگاه تشيع و علوم اسلامي را پايه ريزي نمودند. زيرا اين امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقيقي تعليمات پيامبر (ص) و ناموس و قانون عدالت بودند و مي بايست به تربيت شاگرداني عالم و عامل و ياراني شايسته و فداكار اهتمام مي ورزيدند، و فقه آل محمد (ص) را جمع و تدوين و تدريس كنند. به همين جهت محضر امام باقر (ع) مركز علماء و دانشمندان و راويان حديث و خطيبان و شاعران بنام بود.

دانش امام باقر عليه السلام نيز همانند ديگر امامان از سر چشمه وحي بود، آنان آموزگاري نداشتند و در مكتب بشري درس نخوانده بودند، «جابر بن عبد الله» نزد امام باقر (ع) مي آمد و از آن حضرت دانش فرا ميگرفت و به آن گرامي مكرر عرض مي كرد: اي شكافنده علوم! گواهي ميدهم تو در كودكي از دانشي خداداد برخورداري.

در مكتب تربيتي امام باقر (ع) علم و فضيلت به مردم آموخته مي شد. ابوجعفر امام محمد باقر (ع) متولي صدقات حضرت رسول (ص) و اميرالمؤمنين (ع) و پدر و جد خود بود و اين صدقات را بر بني هاشم و مساكين و نيازمندان تقسيم مي كرد، و اداره آنها را از جهت مالي به عهده داشت. امام باقر (ع) داراي خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامي بود. سيرت و صورتش ستوده بود. پيوسته لباس تميز مي پوشيد. در كمال وقار و شكوه حركت مي فرمود.

امام پنجم (ع) بسيار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود. با همه اصحاب مصافحه مي كرد و ديگران را نيز بدين كار تشويق مي فرمود. در ضمن سخنانش مي فرمود:

مصافحه كردن كدورتهاي دروني را از بين مي برد و گناهان دو طرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - ميريزد.

امام باقر (ع) در صدقات و بخشش و آداب اسلامي مانند دستگيري از نيازمندان و تشييع جنازه مؤمنين و عيادت از بيماران و رعايت ادب و آداب و سنن ديني، كمال مواظبت را داشت. ميخواست سنتهاي جدش رسول الله (ص) را عملاً در بين مردم زنده كند و مكارم اخلاقي را به مردم تعليم نمايد. در روزهاي گرم براي رسيدگي به مزارع و نخلستانها بيرون مي رفت و با كارگران و كشاورزان بيل مي زد و زمين را براي كشت آماده مي ساخت. آنچه از محصول كشاورزي - كه با عرق جبين و كد يمين - به دست مي آورد در راه خدا انفاق مي فرمود. بامداد كه براي اداي نماز به مسجد جدش رسول الله (ص) مي رفت، پس از گزاردن فريضه، مردم گرداگردش جمع مي شدند و از انوار دانش و فضيلت او بهره مند مي گشتند.
مدت بيست سال معاويه در شام و كارگزارانش در مرزهاي ديگر اسلامي در واژگون جلوه دادن حقايق اسلامي - با زور و زر و تزوير و اجير كردن عالمان خود فروخته - كوشش بسيار كردند. ناچار حضرت سجاد (ع) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر (ع) پس از واقعه جانگداز كربلا و ستمهاي بي سابقه آل ابوسفيان، كه مردم به حقانيت اهل بيت عصمت (ع) توجه كردند، در اصلاح عقايد مردم به ويژه در مسأله امامت و رهبري، كه تنها شايسته امام معصوم است، سعي بليغ كردند و معارف حقه اسلامي را - در جهات مختلف - به مردم تعليم دادند تا كار نشر فقه و احكام اسلام به جايي رسيد كه فرزند گرامي آن امام، حضرت امام جعفر صادق (ع) دانشگاهي با چهار هزار شاگرد پايه گذاري نمود و احاديث و تعليمات اسلامي را در اكناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد.

امام سجاد (ع) با زبان دعا و مناجات و يادآوري از مظالم اموي و امر به معروف و نهي از منكر و امام باقر (ع) با تشكيل حلقه هاي درس، زمينه اين امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم ديني را براي مردم روشن فرمود. رسول اكرم اسلام (ص) در پرتو چشم واقع بين و با روشن بيني وحي الهي وظايفي را كه فرزندان و اهل بيت گرامي اش در آينده انجام خواهند داد و نقشي را كه در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت، ضمن احاديثي كه از آن حضرت روايت شده، تعيين فرموده است. چنان كه در اين حديث آمده است:
در زمان اميرالمؤمنين علي (ع) گوئيا، مقام علم و ارزش دانش هنوز - چنان كه بايد - بر مردم روشن نبود، گويا مسلمانان هنوز قدم از تنگناي حيات مادي بيرون ننهاده و از زلال دانش علوي جامي ننوشيده بودند و در كنار درياي بيكران وجود علي (ع) تشنه لب بودند و جز عده اي معدود قدر چونان گوهري را نمي دانستند. بي جهت نبود كه مولاي متقيان بارها مي فرمود: "سلوني قبل از تفقدوني"؛ پيش از آنكه من را از دست بدهيد از من بپرسيد و بارها مي گفت: من به راه هاي آسمان از راه هاي زمين آشناترم. ولي كو آن گوهرشناسي كه قدر گوهر وجود علي را بداند؟ اما به تدريج، به ويژه در زمان امام محمد باقر (ع) مردم كم كم لذت علوم اهل بيت و معارف اسلامي را درك مي كردند و مانند تشنه لبي كه سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و يا قدر آن را ندانسته باشد، زلال گواراي دانش امام باقر (ع) را دريافتند و تسليم مقام علمي امام (ع) شدند و به قول يكي از مورخان:

"مسلمانان در اين هنگام از ميدان جنگ و لشكر كشي متوجه فتح دروازه هاي علم و فرهنگ شدند".

امام باقر (ع) نيز چون زمينه قيام بالسيف (قيام مسلحانه) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و كمبود حماسه آفرينان - فراهم نبود، از اين رو، نشر معارف اسلام و فعاليت علمي را و هم مبارزه عقيدتي و معنوي با سازمان حكومت اموي را، از اين طريق مناسب تر مي ديد، و چون حقوق اسلام هنوز يك دوره كامل و مفصل تدريس نشده بود، به فعاليتهاي ثمر بخش علمي در اين زمينه پرداخت. اما بدين خاطر كه نفس شخصيت امام و سير تعليمات او - در ابعاد و مرزهاي مختلف - بر ضرر حكومت بود، مورد اذيت و ايذاء دستگاه قرار مي گرفت. در عين حال امام هيچگاه از اهميت تكليفي شورش (عليه دستگاه) غافل نبود، و از راه ديگري نيز آن را دامن ميزد: و آن راه، تجليل و تأييد برادر شورشي اش زيد بن علي بن الحسين بود.



نقش امام باقر (ع) در پيشرفت مكتب علمي تشيع

مقدمه

«أنا مدينة العلم و عليٌ بابها فَمن أَراد الحكمة فليأتها من بابها»[1]

سالها از بيان دلنشين و زيباي حضرت ختمي مرتبت(ص) گذشت ولي نه اشخاص توفيق استفاده از اين علوم را داشته و نه شرايط زمان و مكان و حكومت ها اجازي بهره برداري از اين اقيانونس عظيم و عميق را داد.

وجود و ظهور يازده امام بعد از وجود مقدس اميرالمؤمنين علي(ع) لطفي بزرگ براي امتي كه قدرشناس وجود نازنين، آن اولياء الهي نبودند.

بهترين موقعيت و شرايط يك نهضت و قيام بزرگ علمي در زمان امام باقر (ع) به وقوع پيوست. در آن شرايطي شيعه مثل سالهاي پيش از آن حضرت در تنگنا نبود. و اين موقعيّت باعث شد تا آن امام به نشر و اشاعي حقايق و معارف الهي پرداختند و مشكلات علي را تشريح و جنبش علمي دامنه داري را به وجود آورد و مقدمات تأسيس يك دانشگاه بزرگ اسلامي را كه در دوران امامت فرزند گراميش امام صادق(ع) به اوج رسيد، پي ريزي شود.

امام پنجم(ع) در علم، زهد، عظمت و فضيلت سر آمد همي بزرگان بني هاشم عصر خويش بود و مقام بزرگ علمي و اخلاقي او مورد تصديق دوست و دشمن بود. لقب آن حضرت «باقر» است كه حضرت رسول اكرم(ص) به ايشان عطا فرمود و در مورد ايشان فرمودند:

«الدّين يَقْرًا»

«او ميشكافد علم دين را شكافتني»[2]

آن حضرت را باقر گفتند چرا كه آن حضرت شكافندي علوم اوّلين و آخرين بود. اين مقام علمي او باعث شده تا افراد زيادي براي سيراب شدن چشمه­هاي جوشان دانش و معارف او از نقاط دور به سوي او روانه شوند، به نحوي كه روايت و راويان از او بسيار شدند.

به قدري روايات و احاديث در زميني مسائل و احكام اسلامي، تفسر، تاريخ اسلام و انواع علوم، از آن حضرت به يادگار مانده است كه تا آن روز از هيچ يك از فرزندان امام حسن و امام حسين (عليهالسّلام) به جا نمانده بود.

جابر جُعفي كه از موثقين راويان و أعاظم ناقلين احاديث ميباشد ميگويد:

«عندي خمسون ألف حديثٍ، ما حدّثتُ منها شيئاً، كلُّها عن النبيّ(ص) من طريقِ أهل البيت.»

«نزد من پنجاه هزار حديث موجود ميباشد كه من يكي از آنها را هم بيان ننموده ام، همي آن احاديث از پيغمبر اكرم(ص) است از طريق اهل بيت(ع)».[3]



و محمد بن مسلم هم از حضرت امام باقر(ع)، سي هزار حديث روايت كرده است.[4] كتب و مؤلفات دانشمندان و مورخان اهل تسنّن مانند؛ طبري، بلاذري، سامرا، خطيب بغدادي، ابونعيم اصفهاني، و كتبي مانند؛ موطّأ مالك، سنن ابي داود، مسند ابي حنيفه، مسند مروزي، تفسير نقاش، تفسير زمخشري و دهها كتاب ديگر كه از مهمترين كتب جهان تسنّن است، مملو از سخنان پر مغز پيشواي پنجم است و همه جا جملي «قال محمد بن علي» و يا «قال محمدٍ الباقر» به چشم ميخورد.[5]

قدرت امام، در دانش و علوم مختلف به حدّي بود كه زبان دانشمندان از دوست و دشمن را به اعتراف گشود. ابن حجر هيتمّي در صواعق محرقه گفته:

«محمدباقر به اندازهاي گنجهاي پنهان معارف و دانشها را آشكار ساخته، حقايق احكام و حكمتها و لطايف دانشها را بيان نموده كه جز بر عناصر بيبصيرت يا بد سرپرست پوشيده نيست و از همين جاست كه وي را شكافنده و جامع علوم و برافرازندي پرچم دانش خواندهاند»[6]

عبدالله بن عطاء كه يكي از شخصيتهاي برجسته و از دانشمندان بزرگ عصر امام بود ميگويد:

«من هرگز دانشمندان اسلام را در هيچ محفل و مجمعي به اندازي محفل محمد بن علي(ع) از نظر علمي حقير و كوچك نديدم. من حكم بن عتيبه را كه در علم و فقه، مشهور آفاق بود، ديدم كه در خدمت محمدباقر، مانند كودكي در برابر استادي زانوي ادب بر زمين زده، شيفته و مجذوب كلام و شخصيت او گرديده بود».[7]

امام محمدباقر(ع) در سخنان خود، اغلب به آيات قرآن مجيد استناد نمود، از كلام خدا مشاهده ميآورد و ميفرمود: هر مطلبي گفتم، از من بپرسيد كه در كجاي قرآن است تا آيي مربوط به آن موضوع را معرفي كنم.[8]

رجال و شخصيتهاي بزرگ علمي آن روز و همچنين عده اي از ياران پيامبر(ص)، كه هنوز در قيد حيات بودند، از محضر آن امام همام استفاده ميكردند. «جابر بن يزيد جعفي» و «كيسان سجستاني» (از تابعين) و فقهايي مانند: «ابن مبارك»، «زهري»، «اوزاعي»، «ابوحنيفه»، «مالك»، «شافعي» و «زياد بن متدر نهدي» از آثار علمي او بهرهمند شده و سخنان آن حضرت را بي واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نمودهاند.[9]

حضرت امام باقر(ع) شاگردان برجسته اي در زمينه هاي مختلف تربيت كرد. شخصيت هاي بزرگي همچون: محمد بن مسلم، ابو بصير، بُريد بن معاويي عجلي، زرارة بن أعين و حمران بن أعين، جابر بن يزيد، هشام بن سالم، سُدير صيرَفي، أعمش و معروف بن خرّبوذ. و از تربيت يافتگان مكتب آن حضرتند. و پس از ايشان، در محضر حضرت امام جعفر صادق(ع) مقام والاتري را حائز بودهاند. حضرت صادق(ع) بر ايشان نظر عطوفت و رحمت را نموه، و با احترام و ملايمت و مرافقت سلوك ميفرمود.

شاگردان مكتب امام باقر(ع) سر آمد فقها و محدثان زمان بودند و در ميدان رقابت علمي بر فقها و قضات غير شيعي برتري قابل توجّهي داشتند. آثار درخشان علمي پيشواي پنجم و شاگردان برجستهاي كه مكتب بزرگ وي تحويل جامعي اسلامي داد، پيشگويي پيامبر اسلام(ص) را عينيّت بخشيد.

رسول خاتم(ص) در مورد امام باقر(ع) به جابر فرمودند:

«.... او درهاي دانش را به روي مردم خواهد گشود»[10]

اين نهضت علمي امام باقر(ع) و ادامي آن توسط فرزندش امام صادق(ع) باعث رشد و ترقّي و تعالي جامعي اسلامي و باعث افتخار و حقانيت شيعه گرديد.


پاورقي

[1]- طبرسي، احمد بن علي؛ الاحتجاج، مشهد، نثر مرتضي، 1403ه.ق، ج1، ص 78

[2]- مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفا، 1404ه.ق، ج 46، 222.

[3]- به نقل از: حسيني طهراني، سيد محمدحسين؛ امام شناسي، بيروت، الطبعة الاولي، دارالمحجّة البيضاء، بي تا، ج16و17، 195.

[4]- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، تصحيح سيد هاشم رسولي محلاتي، قم، انتشارات علامه، 1379ه.ق، ج4، 195.

[5]- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، ج4، 195و196.

[6]- ابن حجر هيتّمي، احمد؛ الصواعق المحرقه، الطبقه الثانيه، بيروت، دارالكتب العلميّه، 1414ه.ق، 1993م، ص 304.

[7]- ابن كثير، البداية و النهايه، الطبعة، الثانيه، بيروت، مكتبة المعارف، 1977م، ج9، 311.

[8]- طبرسي، احتجاج، نجف، المطيعة المرتضويه، 1350ه.ق، ص 176.

[9]- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، ج4، 195.

[10]- مجلسي، بحارالانوار، ج46، ص 225.

نويسنده

http://www2.irib.ir/occasions/ImamBaqer/ImamBaqer.htm