بازگشت

تحول در روش امامت امام باقر (ع)


امام محمد باقرعليه السلام در روزگاري پرآشوب و نابسامان به امامت رسيدند و از اين جهت تلاش وافري هم از جهت نگاهداري گنجينه معارف اسلامي و هم ترويج و گسترش علوم اسلامي را به انجام رساندند. به گونهاي كه مجموع تلاش هاي اين امام همام و فرزندش امام جعفر صادق عليه السلام به ذخيره گران بهايي از معارف شيعي بدل شد و آيندگان را مدد رسان شد.

تنها كودكي سه ساله بود كه حادثه تلخ كربلا را تجربه كرد. همراه پدر و بازماندگان آن حادثه اسفناك به مدينه بازگشت و سالهاي طولاني (34 سال) شاهد انزواي سياسي پدر بود. در اين ايام خون خواهي مختار باعث اندك مايه تشفّي خاطر گرديد اما هرگز ياد نينوا و قرباني بزرگ آن را از اذهان پاك نكرد. بنا به احاديث متّفق القول شيعيان، امام زين العابدين عليه السلام قبل از مرگ، محمدباقرعليه السلام بزرگترين پسرش را به عنوان وصي و جانشين خود معرفي كرد. مادرش فاطمه ام عبدالله دختر امام حسن عليه السلام بود و از هر دو طرف به پيامبر صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام منسوب ميشد. به درستي معلوم نيست كه لقب باقر از كي به ايشان اطلاق شد؟ آيا وي را در طول حياتش بدين لقب مي شناخته اند يا نه؟ در وجه تسميه آن نيز مورخين به اختلاف سخن گفته اند. يعقوبي آن را به خاطر فضل و دانش بيكرانش ميداند: «مردي كه علوم را ميشكافد و آشكار ميكند» ولي ابن خلدون اين وجه تسميه را به خاطر جمع آوري دانش بيكران و علوم فراوان (تَبَقُّر) ميداند. از نظر شيعيان باقرالعلوم يك لقب معمولي نيست و امام اين لقب را از پيامبر صلي الله عليه و آله دريافت كرده است. بدين صورت كه روزي جابربن عبدالله انصاري صحابي مشهور به ديدار پيامبر صلي الله عليه و آله ميرود. در اثناء اين ديدار كه امام حسين عليه السلام نيز در حضور آنها مشغول بازي بود. رسول خدا صلي الله عليه و آله به جابر ميفرمايد: «اي جابر تو چندان زندگي خواهي كرد كه فرزند اين پسر را ببيني. او محمد باقر ناميده ميشود خداوند به وي نور و حكمت عطا ميكند پس چون او را ديدي سلام مرا به او برسان.
از نظر شيعيان باقرالعلوم يك لقب معمولي نيست و امام اين لقب را از پيامبر صلي الله عليه و آله دريافت كرده است. بدين صورت كه روزي جابربن عبدالله انصاري صحابي مشهور به ديدار پيامبر صلي الله عليه و آله ميرود. در اثناء اين ديدار كه امام حسين عليه السلام نيز در حضور آنها مشغول بازي بود. رسول خدا صلي الله عليه و آله به جابر مي فرمايد: «اي جابر تو چندان زندگي خواهي كرد كه فرزند اين پسر را ببيني. او محمدالباقر ناميده ميشود خداوند به وي نور و حكمت عطا ميكند پس چون او را ديدي سلام مرا به او برسان.

سالها بعد وعده حق پيامبر صلي الله عليه و آله تحقق يافت. جابر سالخورده امام محمد باقرعليه السلام را كه كودك بود در يكي از مكتب خانه هاي مدينه ملاقات كرد. در اين هنگام جابر اين سخن را بر زبان جاري كرد كه به خدايي كه جانم در كف قدرت اوست سيما همان سيماي رسول الله است ماجراي ملاقات جابر با امام با اندكي تفاوت در منابع موثقي چون طبري، كليني، قاضي نعمان و... ياد شد.

جامعه اسلامي در عصر امامت امام محمد باقرعليه السلام با مرحله حساسي از حيات خود روبرو بود. پس از قيام كربلا پايه هاي مشروعيت بني اميه سخت متزلزل شده و قيام هاي متعددي در گوشه و كنار سرزمين هاي اسلامي سر برآورده بود. قيام هايي كه هر يك به داعيه عدل و داد پاي در ميدان مبارزه با ستمكاري ها و زشت كرداري هاي پيدا و پنهان آل ابي سفيان نهاده بودند. سياه جامگان خراسان با شعار نعماني؛ الرضا من آل محمد مقدمات چيرگي عباسيان را فراهم ميكردند. عراق پس از ماجراهاي خونين توابين و مختار شاهد جنبش زيديه بود. زيدبن علي سر كرده اين قيام تحت تأثير دوست و همكار نزديك خود واصل بن عطاء معتزلي با تأكيد بر اصل امر به معروف و نهي از منكر با اعمال زور، قيام به سيف را در پيش گرفت. در اين ميان مدينه و مكه هنوز خاطره مقاومت هاي ابن زبير را در اين شهر در برابر سپاه اموي در خاطر داشت. بر آنچه كه آمد بايد فهرست بلند بالايي از منازعات فكري و كلامي را افزود. مباحثاتي كه ميان گروه هايي نظير مُرجئه (كه هماهنگ با نظام اموي گام برميداشت) قدريه، معتزله و... در جريان بود. در اين فضاي پيچيده و پر آشوب عقيدتي و سياسي جامعه اسلامي است كه امام محمد باقرعليه السلام با تعاليم خود درصدد رفع آنها و تبيين هر چه بيشتر نقش و وظايف امام برمي آيد و به دفاع از حق حاكميت الهي خويش و اجداد گراميش ميپردازد.
بنابر عقيده امام محمد باقرعليه السلام اسلام بر هفت ركن نهاده شده است: ولايت، طهارت، نماز، زكات، روزه، حج و جهاد. ولايت بهترين اين اركان است زيرا از راه ولايت و از طريق كسي كه با او بيعت ميشود، به علم ديگر اركان ميتوان رسيد. در واقع شرط ايمان واقعي بيعت و تبعيت از امام به حق است.

بنابر عقيده امام محمد باقرعليه السلام اسلام بر هفت ركن نهاده شده است: ولايت، طهارت، نماز، زكات، روزه، حج و جهاد. ولايت بهترين اين اركان است زيرا از راه ولايت و از طريق كسي كه با او بيعت ميشود، به علم ديگر اركان ميتوان رسيد. در واقع شرط ايمان واقعي بيعت و تبعيت از امام به حق است. اما امام و مقام امامت در نظرگاه امام محمد باقرعليه السلام داراي ويژگي هايي است كه اختصارا ميتوان در سه اصل بنيادين ذيل بيان كرد:

الف- نص كه خصلت موروثي دارد و از امام علي عليه السلام شروع ميشود و انحصارا در ذريه امام حسين عليه السلام ادامه مي يابد و در پايان دوره زندگي هر امامي به جانشين او منتقل مي گردد.

ب- علم موثق و انحصاري كه ريشه در علم الهي دارد و به مانند نص موروثي و از امام علي عليه السلام كه توسط پيامبر صلي الله عليه و آله مدينة العلم خوانده شده است شروع ميشود و در سلاله امامت جاري است.

ج- عصمت كه او را از هرگونه گناه و خطا مصون ميدارد.

شرايط ياد شده اقتدار سياسي و شرعي جامعه را منحصراً در اختيار امام قرار ميدهد. امام باقرعليه السلام در مراسم حج و در كنار خانه خدا با بيان نظرات ياد شده مي فرمود: ماييم برگزيدگان خدا بر خلق او، پسنديدگان خدا از بندگان او، خليفه هاي خدا در زمين. پس سعادتمند كسي است كه پيروي كند و شقي و بدبخت كسي است كه مخالفت كرده و با ما دشمني كند. هشام كه با روي كار آمدن خود كار را بر شيعيان و امام سخت گرفته بود با شنيدن اين سخنان، امام را احضار كرده به قتل آن حضرت دستور داد اما از ترس توجه مردم امام را به مدينه گسيل داشت و از كشتن وي منصرف شد. در اين دور امام تقيه پيشه گرفت و آن را بر پيروان خويش نيز فرض كرد. اين تقيه حوزه وسيعي از فعاليت هاي او را در برمي گرفت و اغلب مورد طعن گروه هاي افراطي چون بتريه(ي) قرار ميگرفت كه چرا امام براي ابقاي حقوق خود دست به قيام نميزند.
امام باقرعليه السلام در مراسم حج و در كنار خانه خدا با بيان نظرات ياد شده ميفرمود: ماييم برگزيدگان خدا بر خلق او، پسنديدگان خدا از بندگان او، خليفه هاي خدا در زمين. پس سعادتمند كسي است كه پيروي كند و شقي و بدبخت كسي است كه مخالفت كرده و با ما دشمني كند.

تقيه با علم امام نيز رابطه نزديك داشت. حسن بصري از دانشمندان معتزلي معاصر با امام مدعي شده بود كه كساني كه دانش خود را مخفي ميدارند، در جهنم مايه آزار مردم ميشوند. زماني كه اين مدعا در نزد امام مطرح شد امام گفت: اگر اين طور بود همه مومنان خاندان فرعون نابود ميشدند. سپس در حالي كه به سينه اش اشاره ميكرد مي افزايد: علم از زماني كه خداوند نوح را مبعوث كرد مخفي و پنهان بوده است پس بگذار حسن در وادي حيرت سرگردان بماند زيرا به خدا قسم علم جز در اينجا يافت نخواهد شد.

امام محمد باقرعليه السلام در دوره تقيه جامعه را تحت تأثير دانش بيكران خود در مسائل ديني قرار داد و رسالت انسان سازي خود را در اين جايگاه تداوم بخشيد. امام در محافل غيرشيعي و شيعي به اتفاق، يكي از مراجع معتمد حديث نبوي معرفي شده است و با عنوان ثقه كه بالاترين درجه اعتماد است ياد شده و در كتب علماي حديث اهل سنت چون مالك، طبري، ابن حنبل و شافعي نام امام باقرعليه السلام و پسرش امام جعفر صادق عليه السلام آمده است. بسياري از علماي هم عصر او در حضور وي احساس حقارت و كوچكي ميكردند اما با وجود اعتبار شخصيت امام تعداد احاديث مروي از وي چندان قابل توجه نيست. دليل اين امر را ميتوان سانسور شديد و غليظي دانست كه از طرف حكومت بنياميه و بعدها عباسيان در تدوين مجموعه هاي حديثي اعمال ميشد. در فضايي كه علي عليهالسلام و يارانش در ملاءعام و بر سر منابر لعن و تكفير ميشدند آيا ميتوان انتظار داشت كه احاديث پيامبر با اسناد ايشان نقل شود؟ اما در حوزه حديث شيعي اعم از زيديه، اسماعيليه و اثني عشري احاديث بسياري از امام نقل شده است. اين احاديث در كنار احاديث مروي از امام صادق عليه السلام به حق ستون فقرات فقه و كلام شيعي را تشكيل ميدهند. كشي با تأكيد بر نقش امام باقر در بنيانگذاري فقه شيعي ميگويد: قبل از امامت محمدباقرعليه السلام شيعيان علم حلال و حرام را به جز آنچه از ديگر مردم آموخته بودند نمي دانستند تا اين كه زمان ابوجعفر(امام باقر عليه السلام ) فرارسيد و وي امام شد. او دانش [شريعت] را به آنها آموخت و توضيح داد و آنان شروع به تعليم كساني كردند كه قبلا از آنها ياد ميگرفتند.

محصول فعاليت هاي امام در دوره تقيه شمار زيادي از شاگردان و اصحاب بودند كه نه تنها تحت رهبري وي به بسط و تكوين نهضت تشيع به عنوان يك آئين مستقل برآمدند بلكه بعدها در پهنه جهان اسلام به مقامي رفيع دست يافتند. در ميان ياران امام زرارة بن اعين چهرهاي ممتاز داشت. برجسته ترين متكلم و محدث زمان كه محفلي وسيع از مريدان را در كوفه هدايت ميكرد. حمدان برادر او از ياران به غايت فداكار امام زين العابدين عليهالسلام بود و بعد از وي به امام باقرعليه السلام پيوست و امام وعده بهشت به او داد. زراره بعد از امام باقرعليه السلام زنده ماند و به امام جعفر صادق عليه السلام پيوست و نقش مهمي را در تحول و تكامل انديشه شيعي ايفا كرد. محمدبن مسلم بن رياح علاوه بر آشنايي با حديث و كلام در امر قضا و احكام نيز چيره دست بود. او به خاطر ارائه راه حل هاي سريع و ضربتي مشهور است. ابوبصير ليث البختري به عنوان فقيه و محدث بزرگ شيعي نام آور شد. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه ابوبصير، بريد، زراره و محمدبن مسلم ميخهاي خيمه عالماند و اگر آنان نبودند احاديث نبوي از بين رفته بود. ابوحمزه ثمالي و كميت اسدي دو چهره درخشان ديگر از ياران امام باقر هستند. احاديث زيادي از ابوحمزه نقل شده است. و بسياري از اصحاب و پيروان ديگر كه اين مجال را ياراي بيان آن نيست.
مآخذ:

- حسين محمدجعفري، تشيع در مسير تاريخ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي يييي.

- ارزينا آر. لالاني، نخستين انديشه هاي شيعي، فرزان روز يييي.

- محمد خواجويان، تاريخ تشيع، انتشارات جهاد دانشگاهي مشهد.

- دايرة المعارف تشيع ذيل مدخل امام محمد باقرعليه السلام .

- عبدالحسين زرين كوب، بامداد اسلام، اميركبير .


پاورقي

ي- بتريه: كساني بودند كه تمايزي بين هيچ يك از مدعيان خاندان علي عليه السلام به خلافت قائل نمي شوند و از هر كسي كه از خاندان علي عليه السلام ادعا مي كرد و قائم به سيف بود پشتيباني مي كردند.

نويسنده

صادق حجتي