باقر العلوم (ع)
امام باقرعليه السلام : « حريص بر دنيا ، همچون كرم ابريشم است كه هر چه پيله را بر خود بيشتر بپيچد ، بيرون آمدنش مشكل تر مي شود . » (1)
محمد بن علي بن الحسين عليهم السلام ، پنجمين امام شيعيان است . مادر آن حضرت ، فاطمه دختر امام حسن مجتبي عليه السلام است و بدين ترتيب ، امام باقرعليه السلام نخستين امامي است كه پدرش از نسل امام حسين و مادرش از نسل امام حسن عليهما السلام مي باشد.
امام شكافنده علوم
امام باقرعليه السلام ، علاوه بر « شاكر » و « هادي » به ويژه به « باقر » به معناي شكافنده ملقب است ، و جابرن يزيد جعفي در توضيح لقب اخير گويد : آن حضرت علم را شكافت و رموز و دقائق آن را روشن ساخت . (2)
يعقوبي نيز مي نويسد : بدان سبب باقر ناميده شد كه علم را شكافت . (3) راغب اصفهاني هم مانند اين عبارت را گفته است . (4)
ابن منظور در مورد كلمه « باقر» مي گويد : « تبقر » ، داشتن علم و مال زياد را گويند و به محمد بن علي بن حسين بن علي عليه السلام بدان جهت باقر گفته مي شود كه آن حضرت علم را شكافت واصول آن را مشخص و طرز استنباط فروع علم از اصول آن را بيان فرمود . (5)
موقعيت علمي امام
بي ترديد چنان كه بسياري از علماي اهل سنت ، نيز گفته اند ، امام باقرعليه السلام در زمان حيات خويش شهرت فرواني داشته و همواره محضر او از دوست دارانش ، از تمامي بلاد و سرزمينهاي اسلامي ، پر بوده است . موقعيت علمي ايشان ، به مثابه شخصيتي عالم و فقيه ، به ويژه به عنوان نماينده علوم اهل بيت ، بسياري را وا مي داشت تا از محضر او بهره گيرند و حل اشكالات علمي و فقهي خود را از او بطلبند . در اين ميان ، اهل عراق كه بسياري از آنان شيعه بودند بيش از ديگران مفتون شخصيت آن حضرت شده بودند . (6)
مراجعه كنندگان ، خضوعي خاص نسبت به شخصيت علمي امام داشتند چنان كه عبدالله بن عطاي مكي گويد : علما را در محضر هيچ كسي كوچكتر از زمان حضوردر محضر امام باقرعليه السلام نديدم . حكم بن عينيه با تمام عظمت علمي اش در ميان مردم ، در برابر آن حضرت مانند دانش آموزي در مقابل معلم خود به نظر مي رسيد . (7)
شهرت علمي امام، در حد تعبير ابن عنبة، مشهورتر از آن است كه كسي بخواهد آن را بيان كند . (8)
اين شهرت در زمان خود ايشان ، نه تنها در حجاز كه « كان سيد فقهاء الحجاز » (9) بلكه حتي در عراق و خراسان نيز به طور گسترده فراگيرشده بود . چنانكه راوي مي گويد : ديدم كه مردم خراسان دور حضرت حلقه زده و اشكالات علمي خود را از ايشان مي پرسيدند. (10)
ذهبي درباره امام باقر عليه السلام مي نويسد : ايشان از كساني است كه بين علم و عمل ، سيادت و شرف و وثاقت و متانت جمع كرده و براي خلافت اهليت داشت . (11)
ابرش كلبي از هشام بن عبدالملك پرسيد: اين كيست كه مردم عراق او را در ميان گرفته و مشكلات علمي خود را از وي مي پرسيدند ؟ هشام گفت: اين پيامبر كوفه است ، خود را پسر رسول خدا و شكافنده علم و مفسر قرآن مي داند . (12)
در مكارم اخلاق حضرت
مردي از اهل شام در مدينه ساكن بود كه به خانه امام بسيار مي آمد و به امام مي گفت: « ... در روي زمين بغض و كينه كسي را بيش از تو در دل ندارم و با هيچ كس بيش از تو و خاندانت دشمن نيستم . و عقده ام آن است كه اطاعت خدا و پيامبر و امير مؤمنان در دشمني با تو است ، اگر به خانه ات رفت و آمد دارم ، بدان جهت است كه تو مردي سخنور ، اديب و خوش بيان هستي . »
درعين حال امام باقر عليها السلام با او مدارا مي فرمود و به نرمي سخن مي گفت . چندي گذشت كه مرد شامي بيمار شد و مرگ را روياروي خويش ديد پس از زندگي نااميد شد . وصيت كرد كه چون در گذرد « امام باقر» بر او نماز گزارد .
شب به نيمه رسيد و بستگانش او را مرده ، يافتند . بامداد وصي او به مسجد آمد و امام را ديد كه نماز صبح به پايان برده و به تعقيبات نماز نشسته است .
عرض كرد : آن مرد شامي به ديگر سراي شتافته و وصيت نموده كه شما بر او نماز گزاريد .
امام فرمود : او نمرده است... شتاب مكنيد تا من بيايم.
پس برخاست ، دو ركعت نماز خواند و دستها را به دعا برداشت ، سپس به سجده رفت و تا طلوع خورشيد ، در سجده ماند ، آنگاه به خانه شامي آمد ، بربالين او نشست ، او را صدا زد و پاسخ داد ، امام او را نشانيد ، پشتش را بر ديوار تكيه داد و شربتي طلبيده ، به كام او ريخت و به بستگانش فرمود : غذاهاي سرد به او بدهند و خود بازگشت .
پس از مدتي كوتاه ، مرد شامي شفا يافت ، به نزد امام آمد و عرض كرد : گواهي مي دهم كه تو حجت خدا بر مردماني . (13)
شاگردان و اصحاب نزديك امام
در مكتب امام ابو جعفر باقر العلوم عليه السلام ، شاگرداني نمونه و ممتاز پرورش يافتند كه به معرفي برخي ازآنان اشاره مي شود :
1-" ابان بن تغلب " : او محضر سه امام - امام زين العابدين ، امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهم السلام - را درك نمود . ابان از شخصيتهاي علمي عصر خود بود و در تفسير، حديث ، فقه ، قرائت و لغت تسلط بسياري داشت . والايي دانش ابان چنان بود كه امام باقر عليه السلام به او فرمود : در مسجد مدينه بنشين وب راي مردم فتوا بده ، زيرا دوست دارم ، مردم فردي چون تو را در ميان شيعيان ما ببينند . (14)
2-" زراره " : دانشمندان شيعه از ميان شاگردان امام باقر و امام صادق عليهما السلام ، شش تن را فقيه تر مي شمرند كه زراره يكي از آنها است . از امام صادق نقل است كه فرمود : اگر " بريد بن معويه " ، " ابوبصير" ، " محمد بن مسلم" و " زراره " نبودند . آثار پيامبر ( معارف شيعه ) از ميان مي رفت، آنان بر حلال و حرام خدا امين هستند . باز فرمود : بريد ، زراره ، محمد بن مسلم و احول در زندگي و مرگ نزد من محبوبترين مردمان هستند . (15)
3-" كميت اسدي " : شاعري سر آمد بود و زبان گويايش در دفاع از اهل بيت ، اشعاري پر مغز مي سرود. اشعارش چنان كوبنده و رسوا گر بود كه پيوسته از طرف خلفاي اموي تهديد به مرگ مي شد .
4-" محمد بن مسلم " : فقيه اهل بيت و از ياران راستين امام باقر و امام صادق عليه السلام بود . چنان كه گفته شد ، امام صادق او را يكي از آن چهار تن به شمار آورده كه آثار پيامبر به وجودشان پا برجا و باقي است .
شهادت نور ولايت
امام باقر عليه السلام ، هفت ذيحجه سال 114 هجري در پنجاه و هفت سالگي در زمان حاكم ستمگر اموي " هشام بن عبدالملك" مسموم گرديده و شهيد شدند . در شامگاه شهادت به فرزند خويش امام صادق عليه السلام فرمود : " من امشب جهان را بدرود خواهم گفت ، هم اكنون پدرم را ديدم كه شربتي گوارا نزد من آورد و نوشيدم ، او مرا به سراي جاويد و ديدار حق بشارت داد . "
بدن مطهر آن درياي بيكران دانش خدايي در خاك بقيع ، دركنار پدر و جدش امام مجتبي و امام سجاد عليه السلام به خاك سپرده شده است .
پاورقي
1. وسائل الشيعه، ج 2، ص 474
2. علل الشرايع، ج 1، ص 233.
3. يعقوبي، ج 2 ، ص 320.
4. المفردات، ص 54.
5. لسان العرب، ذيل كلمه باقر.
6. الارشاد، ص 282.
7. كشف الغمه، ج 2 ، صص 18-0117
8. عمدة الطالب، ص 195.
9. شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد ، ج 15، ص 77.
10. الكافي، ج 6، ص 266.
11. سيراعلام النبلاء، ج 4، ص 402.
12. الكافي، ج 8، ص 120.
13. امالي شيخ طوسي، ص 261.
14. جامع الروات، ج 1 ، ص 9.
15. همان ، صص 325- 324- 0117
نويسنده
سايت موسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان