بازگشت

دو نمونه از نهي از منكر امام باقر


ابوبصير مي گويد: در كوفه به يكي از بانوان، قرائت قرآن ياد مي دادم، روزي در يك موردي با او شوخي كردم، پس از مدتي در مدينه به محضر امام باقر عليه السلام رسيدم، مرا سرزنش كرد و فرمود: «كسي كه در جاي خلوت گناه كند، خداوند نظر رحمتش را از او بر مي گرداند، آن چه سخني بود كه به آن بانو گفتي؟!»

از شدت شرم، سرافكنده شدم و توبه كردم، امام باقر عليه السلام به من فرمود: «مراقب باش كه ديگر تكرار نكني و با زنان نامحرم شوخي ننمايي». [1] .

ابوصباح كناني يكي از شاگردان برجسته ي امام باقر عليه السلام روزي به در خانه آن حضرت آمد، و در را زد، يكي از كنيزان خانه ي امام به پشت در آمد تا در را باز كند، ابوصباح با دست بر سينه برآمده ي او زد و گفت: «به مولايت بگو من هستم.» (به اين ترتيب با نهادن دست بر سينه او گناه كرد).

در همين هنگام امام باقر عليه السلام در ميان خانه با صداي بلند فرمود:

ادخل لا ام لك:

«اي مادر مرده! وارد خانه شو.»

ابوصباح وارد خانه شد و به امام عرض كرد: «قصد گناه نداشتم، بلكه مي خواستم بر ايمانم در مورد شما «كه آيا از پشت



[ صفحه 135]



پرده ها اطلاع داريد يا نه؟» بيفزايم.»

فرمود: «راست مي گويي، اگر مي پنداريد كه اين ديوارها جلو ديد ما را مي گيرند، چنان كه جلو ديد شما را مي گيرند، پس بين ما و شما چه فرق است، بپرهيز كه بار ديگر چنين گناهي را مرتكب نشوي.» [2] .


پاورقي

[1] بحار، ج 46، ص 247.

[2] كشف الغمه، ج 2، ص 353.