بازگشت

ياد امام باقر از حضرت مهدي و ياران نيرومند او


امام باقر عليه السلام از حضرت مهدي قائم آل محمد صلي الله عليه و آله، بسيار ياد مي كرد و به خصوص درباره ي ياران نيرومند و از ويژگي هاي آنها سخن مي گفت و با شكافتن و توضيح مطالب در اين راستا، راه و روش انتظار و زمينه سازي براي نهضت جهاني حضرت مهدي عليه السلام را به شاگردان مي آموخت و به آنها اميد مي بخشيد و روحيه آنها را بالا مي برد. در اينجا نظر شما را به چند سخن در اين رابطه، از آن بزرگوار جلب مي كنم:

1- ابن عقده مي گويد: در سفري از عراق به حجاز، وارد مدينه شدم و به سوي خانه ي امام باقر عليه السلام رفتم تا با آن حضرت ملاقات كنم، وقتي به در خانه ي آن حضرت رسيدم، ديدم استر آن حضرت زين كرده در كنار در آماده شده. در كنار در نشستم، ناگاه ديدم امام باقر عليه السلام از خانه بيرون آمد و سوار بر استر شد كه به جايي برود، به پيش رفتم و سلام كردم، از استر پياده شد و به من توجه كرد و فرمود:

«اهل كجا هستي؟»

گفتم: اهل عراق.



[ صفحه 137]



فرمود: كدام نقطه؟

گفتم: كوفه

فرمود: همراهانت از كوفه تا اينجا چه كساني بودند؟

گفتم: گروهي از مرجئه [1] .

فرمود: واي بر مرجئه، آن هنگام كه قائم ما قيام كند، آنها به چه كسي پناه مي برند؟

گفتم: آنها معتقدند كه اگر قائم (عج) ظهور كند ما و شما در پرتو عدالت او يكسان هستيم.

فرمود: اگر توبه ي حقيقي كنند، خداوند توبه پذير است... و اگر اظهار عقيده ي (باطل) خود كنند، خداوند خون آنها را مي ريزد. سپس فرمود: سوگند به خداوندي كه جانم در دست او است، حضرت قائم (عج) گردن آنها (مرجئه) را مي زند...

گفتم: آنها مي گويند هر گاه قائم (عج) ظهور كرد، خداوند كار او را بدون خونريزي و بي آنكه به اندازه ي يك ظرف خونگيري، خون ريخته شود، سامان مي بخشد.

در اين هنگام امام باقر عليه السلام فرمود:

كلا والذي نفسي بيده حتي نمسح و انتم العرق و العلق، و اومأ بيده الي جبهته:

«سوگند به خداوندي كه جانم در دست او است، چنين نيست



[ صفحه 138]



مگر اين كه ما و شما عرق بريزيم و خون ها ريخته شود. در اين هنگام امام با دست به پيشاني اشاره كرد.» [2] .

در روايت ديگري آمده كه ابن عقده گفت: آنها (مرجئه) مي گويند وقتي كه حضرت مهدي (عج) قيام كرد، كارها به طور طبيعي و عادي سامان مي يابد و به اندازه ي شاخ خونگيري، خونريزي نمي شود. امام باقر عليه السلام در پاسخ فرمود: «سوگند به خدا چنين نيست. اگر چنين چيزي ممكن بود، در مورد پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله انجام مي شد در صورتي كه دندان آن حضرت در جهاد با دشمن خون افتاد و پيشانيش شكست. سوگند به خدا قيام قائم (عج) تمام نمي شود، مگر اين كه در ميان جنگ عرق بريزيم و خونها بريزد، پس دست بر پيشاني مباركش ماليد.» [3] .

اشاره به اين كه حكومت جهاني حضرت مهدي عليه السلام با جهاد، مبارزه، شهادت طلبي، رنج و زحمت، سامان مي يابد، نياز به نيروهاي آماده و پر توان و زمينه سازي هاي حساب شده دارد.

2- از اين رو همان حضرت، در عبارت ديگري فرمود:

انه لو قد كان ذلك اعطي الرجل منكم قوة اربعين رجلا، و جعلت قلوبكم كزبر الحديد، لو قذف بها الجبال لقلعتها و انتم قوام الارض و خزانها:

«همانا اگر قيام قائم عليه السلام پديدار شود، هر يك از شما به اندازه ي



[ صفحه 139]



چهل مرد نيرو مي يابد و دل هاي شما همچون پاره هاي آهن شود كه اگر آن پاره ها را به كوه ها بزنند آنها را از جا بر مي كنند، آنگاه شما حاكمان زمين مي شويد و خزانه دار آن خواهيد شد.» [4] .

3- نيز فرمود: «خوشا به سعادت كسي كه ظهور قائم (عج) را درك كند و از يارانش شود. واي به حال كسي كه در صف مخالفانش قرار گيرد و با او مخالفت نمايد، او داراي فرمان جديد، سنت جديد و دادگاه جديد است و برخوردش با افراد عرب بسيار سخت است و مخالفان را خواهد كشت و همه ي امور را تحت رهبري هاي مستقيم خود انجام مي دهد و در راه اجراي فرمان خدا از ملامت هيچ ملامت گري نمي هراسد.» [5] .

4- نيز فرمود: «گويي قائم (عج) را در نجف كوفه مي نگرم كه همراه پنج هزار نفر از فرشتگان وارد سرزمين نجف شده، جبرئيل در جانب راست او و ميكائيل در جانب چپش و مؤمنان در پيشاپيش او هستند و او لشگرهايش را از هم جدا نموده و به سوي شهرها اعزام مي نمايد.» [6] .


پاورقي

[1] مرجئه: طايفه اي از اهل تسنن هستند كه معتقدند اگر كسي ايمان به خدا داشته باشد، گناه و نافرمانيش آسيبي به او نمي رساند و اگر كافر باشد، اطاعت او سودي به حالش نخواهد داشت و... (سفينة البحار، ج 1، ص 510).

[2] بحار، ج 52، ص 357 - 358.

[3] همان مدرك.

[4] روضة الكافي، ص 294.

[5] بحار، ج 52، ص 348 - 349.

[6] ارشاد شيخ مفيد، ص 341 تا 345.