بازگشت

نام، لقب، كنيه


نام: محمد عليه و علي آبائه الصلوة والسلام.

در كتاب جنات الخلود مي نگارد: اين نام (يعني كلمه محمد) را فضيلت بسيار است. روايت شده: خداي رؤف فرداي قيامت دستور مي دهد كه تا آن افرادي را كه محمد نام دارند به جهت كرامت اين نام بدون حساب داخل بهشت كنند.

نام ديگر آن بزرگوار در كتابهاي آسماني: مشماغ است. معني كلمه ي مشماغ يعني وارث علوم اولين و آخرين.

نگارنده گويد: در مذهب مقدس شيعه مستحب است كه نام فرزند را در روز هفتم از ولادت تعيين نمايند. بهترين نام ها براي شخص مؤمن نامي است كه معني آن بنده بودن خدا باشد، از قبيل: عبدالله، عبدالرحمان، عبدالرحيم و...

بعد از اينگونه نام ها افضل از هر نامي نام پيغمبران و امامان عليهم السلام است.

و لذا - چنانكه در كتاب جنات الخلود روايت مي كند - حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه وآله مي فرمايد: كسي كه چهار فرزند براي او متولد شود و يكي از آنان را همنام من قرار ندهد در حق من جفا كرده.

و نيز روايت شده: هيچ خانه اي در زمين نيست كه محمد نامي در آن باشد مگر اين كه همه روزه مقدس و مبارك خواهد شد.



[ صفحه 16]



لقب: در كتاب جنات الخلود تعداد هشت لقب براي حضرت امام محمد باقر عليه السلام مي نگارد كه افضل و اشهر از همه ي القاب آن بزرگوار باقر است.

مصدر كلمه ي: باقر بقر به فتح باء و سكون قاف است.

معني كلمه ي بقر يعني شخم كردن و شكافتن زمين. چون آن برگزيده ي خدا علوم مذهبي را آن طور كه بايد و شايد نشر داد لذا لقب مباركش را باقر گفتند.

اين لقب مبارك را حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه وآله براي آن بزرگوار تعيين كرده. چنانكه شيخ مفيد در كتاب ارشاد از جابربن عبدالله انصاري روايت مي كند كه رسول خدا به وي فرمود: تو آنقدر زنده مي ماني كه يكي از فرزندان مرا كه از حسين بوجود آمد و او را محمد مي گويند ملاقات خواهي كرد، او است كه:

يبقر علم الدين بقرأ

يعني علم دين و مذهب را ميشكافد و نشر مي دهد يك نوع نشر دادن مخصوصي. موقعي كه او را ملاقات نمودي سلام مرا به وي برسان!

مسعودي در كتاب اثبات الوصيه مي نويسد: موقعي كه امام محمد باقر عليه السلام جواني شده بود و با پدر بزرگوار خود وارد مسجد گرديد جابربن عبدالله انصاري نزد آن حضرت آمد، سر آن بزرگوار را بوسيد و گفت: پيامبر خدا صلي الله عليه وآله تو را سلام مي رسانيد و بمن مي فرمود: تو زنده خواهي بود تا فرزند من محمدبن علي بن الحسين را ببيني، وقتي كه او را ديدي سلام مرا به او برسان!



[ صفحه 17]



جابر در وقت ديگري نزد حضرت امام محمد باقر آمد سر آن بزرگوار را بوسيد و به آن برگزيده ي خدا گفت: اي شكافنده ي (علم و دانش).

همين كه جابر انصاري اين عمل را انجام داد امام زين العابدين عليه السلام به امام باقر دستور داد كه از خانه بيرون نيايد. ولي جابر انصاري صبح و عصر به حضور امام باقر عليه السلام مشرف مي شد و بر آن حضرت سلام مي كرد.

موقعي كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام را شهيد كردند امام محمد باقر، به جهت پيري جابر و همنشيني وي با رسول خدا و علي بن ابيطالب عليهماالسلام به ديدن او مي آمد.

صدوق در كتاب علل الشرايع از جابر بن يزيد جعفي روايت مي كند كه گفت: حضرت امام محمد باقر را بدين جهت باقر مي گويند كه علم (دين و مذهب) را نشر داد يك نوع نشر دادن مخصوصي و آن را ظاهر كرد يك نوع ظاهر كردن مخصوصي. من از جابربن عبدالله انصاري شنيدم مي گفت: پيامبر اكرم به من فرمود: اي جابر! تو باقي خواهي بود تا فرزند من محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب عليهم السلام را كه در تورات معروف است به باقر ملاقات نمائي، وقتي او را ملاقات كردي سلام مرا به او برسان!

يك روز جابر انصاري امام باقر عليه السلام را در بعضي از كوچه هاي مدينه ملاقات نمود و به آن حضرت گفت: اي پسر! تو كيستي؟

حضرت باقر عليه السلام فرمود: من محمد بن علي بن الحسين ابن علي بن ابيطالب هستم.



[ صفحه 18]



جابر به آن بزرگوار گفت: جلو بيا! امام باقر جلو آمد. جابر گفت: برگرد! امام عليه السلام برگشت. جابر گفت: به خداي كعبه قسم كه اين شكل و شمائل رسول خدا صلي الله عليه وآله است.

آنگاه به حضرت باقر گفت: اي پسر عزيز! پيغمبر خدا تو را سلام مي رسانيد.

امام محمد باقر فرمود: بر رسول خدا و تو تا آن موقعي كه آسمان و زمين برقرارند به جهت اين كه سلام آنحضرت را به من رسانيدي سلام باد. جابر سه مرتبه به آن حضرت گفت:

اي باقر! اي باقر! اي باقر!

حقا كه تو باقر هستي كه علم دين را نشر مي كني و ميشكافي يك نوع شكافتن مخصوصي!!

پس از اين جريان بود كه جابر انصاري بحضور امام باقر عليه السلام مي آمد و در خدمت آن حضرت مي نشست و آن بزرگوار او را تعليم مي داد. چه بسا مي شد كه جابر درباره ي حديثي از پيغمبر غلط مي گفت و حضرت باقر عليه السلام اشتباه او را مي گرفت و او را يادآور مي نمود، وي قبول مي كرد و قول آن حضرت را مي پذيرفت. جابر مكررا به آن بزرگوار مي گفت:

اي باقر! اي باقر! اي باقر!

من خدا را شاهد مي گيرم كه تو در حال كودكي داراي مقام حكومت و قضاوت (يعني امامت) هستي!!

كنيه: كنيه ي امام باقر عليه السلام ابوجعفر است. آن بزرگوار را بدين لحاظ ابوجعفر مي گفتند كه يكي از فرزندانش



[ صفحه 19]



حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بود. در زبان عجم كنيه مرسوم نيست، فقط نام و لقب معمول است و در زبان عرب به اضافه ي نام و لقب كنيه هم مرسوم است، چنان كه به مرد مي گويند: ابوفلان و بزن مي گويند: ام فلان.