بازگشت

ارشاد و هدايت


از حبابه والبيه روايت شده كه گفت: مردي را كه در مكه مابين كعبه و حجر(اسماعيل بكسر حاء و سكون جيم) ديدم كه مردم در اطراف آن بزرگوار اجتماع كرده بودند و از معضلات مسائل از آن حضرت پرسش نموده و باب اشكال ها را باز كرده بودند.

آن برگزيده ي خدا در زمان كوتاهي از جاي خود بر نخواست تا اينكه تعداد هزار (1000) مسئله را براي آنان حل كرد و جواب فرمود، آن گاه برخواست و به كار خود پرداخت.

در همين موقع بود كه منادي با صداي بلند ندا در داد و گفت: آگاه باشيد كه اين بزرگوار نوري است درخشان كه مردم را به راه حق راهنمائي مي كند، اين حضرت يك نوع نسيم خوشبوئي است كه ميوزد و جان جهانيان را به نسيم هاي دانش و معرفت معطر مي نمايد، اين همان حقي است كه قدرش در ميان مردم نامعلوم



[ صفحه 30]



و ضايع و از خوف دشمنان مضطرب است.

گروهي را ديدم كه مي پرسيدند: اين شخص كيست؟ در جواب آنان گفتند: اين مولا حضرت امام محمد بن علي و شكافنده ي غوامض علوم و گوينده اي فهميده: حضرت امام محمد بن علي بن الحسين ابن علي بن ابيطالب عليهم السلام است.

شيخ كشي از محمد بن مسلم روايت مي كند كه گفت: من درباره ي هر امر مشكلي كه پيش مي آمد از حضرت امام محمد باقر عليه السلام پرسش مي كردم تا اينكه تعداد سي هزار (30000) حديث از آن بزرگوار سئوال كردم و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام تعداد شانزده هزار (16000) حديث ياد گرفتم.

شيخ مفيد از عبدالله بن عطاء مكي روايت مي كند كه گفت: هرگز علماء را نزد كسي كوچك و حقير نديدم آنطور كه آنان را نزد حضرت امام محمد باقر عليه السلام حقير و كوچك مي ديدم!!

حكم (به فتح حاء و كاف) بن عتيبه با آن كثرت علم و جلالت شأني كه نزد مردم داشت هر وقت در حضور حضرت امام باقر عليه السلام بود اينطور وانمود مي كرد كه طفل دبستاني در حضور استاد و معلم خود نشسته باشد.