بازگشت

محمد بن مسلم بن رباح ثقفي


محمد بن مسلم مردي ثروتمند و عاليقدر بود.

شيخ كشي از عبدالله بن ابي يعفور روايت مي كند كه گفت من به حضرت صادق آل محمد صلي الله عليه وآله گفتم: من همه وقت نمي توانم به حضور شما مشرف شوم، گاهي مي شود كه مسئله اي از من پرسش مي كنند و من از جواب آن عاجز مي شوم (وظيفه ي من چيست؟)

حضرت صادق عليه السلام فرمود: چرا مسائل ديني را از محمد بن مسلم كه نزد پدرم وجيه و صاحب مقام بود پرسش نمي كني!

قاضي نورالله در كتاب مجالس المؤمنين از شيخ كشي روايت مي كند كه گروه اماميه اجماعا محمد بن مسلم را تصديق نموده اند و راجع به دانشمندي او متفقند.

زراره نقل مي كند كه محمد بن مسلم و ابوكريبه نزد شريك رفتند تا درباره ي يك موضوعي شهادت دهند.

شريك به ايشان گفت: شما فاطميان و جعفريان هستيد (يعني شما از دوستان فاطمه ي زهراء و امام جعفر صادق عليهماالسلام هستيد).

وقتي محمد بن مسلم و ابوكريبه اين مقاله را شنيدند گريان شدند.

شريك گفت: چرا گريه مي كنيد؟!

گفتند: تو ما را به گروهي نسبت دادي كه معلوم نيست ايشان بعلت نقصاني كه در وجود ما هست راضي باشند ما از شيعيان آنان باشيم و چنان چه تفضل كنند و بر ما منت نهاده ما را به بندگي بپذيرند منتي بر سر ما گذاشته اند.



[ صفحه 170]



شريك لبخندي زد و گواهي ايشان را نپذيرفت.

نگارنده گويد: محدث قمي در كتاب تحفة الاحباب مي نگارد: اين شريك همان كسي است كه مهدي عباسي او را به انجام دادن يكي از سه موضوع مجبور نمود:

1- يا قضاوت كوفه را قبول كند.

2- يا مربي و مؤدب فرزندان وي شود.

3- يا اين كه يك مرتبه از غذاي مهدي عباسي بخورد.

شريك خوردن طعام وي را انتخاب كرد و يك مرتبه از غذاي هادي عباسي خورد.

آن لقمه ي حرام به قدري در وجود شريك مؤثر واقع شد كه مقام قضاوت كوفه و پرورش و تأديب فرزندان مهدي عباسي را نيز پذيرفت. شريك همچنان مشغول شغل خود بود تا آن موقعي كه هادي او را از كار بر كنار كرد.

از محمد بن مسلم روايت شده كه گفت: من تعداد سي هزار (30000) حديث از حضرت باقر آل محمد و تعداد شانزده (16000) هزار حديث از حضرت صادق آل محمد صلي الله عليه وآله اخذ نمودم.

محمد بن مسلم رحمه الله در سال (150) هجري از دنيا رفت.