بازگشت

معجزه 10 (بينا كردن ابوبصير و برگرداندنش به حالت اول)


از قطب راوندي نقل شده كه به سند خويش روايت كرده از ابوبصير كه گفت: به حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) عرض كردم، تو مولاي مني و من شيعه ي تو و ناتوان و كور هستم. پس بهشت را بر من ضمانت كن، فرمود: «نمي خواهي علامت ائمه را به تو عطا كنم؟» عرض كردم: بله مي خواهم، دست مباركشان را بر چشمان من ماليد. تمام ائمه (عليه السلام) را نزد امام محمد باقر (عليه السلام) ديدم. بعد به من فرمود: «به جز اين در اطراف خود، چه مي بيني؟» به خدا سوگند، به جز سگ، خوك، بوزينه چيزي نمي بينم. عرض كردم اين خلق ممسوخ چيست؟ فرمودند: «اين ها كه مي بيني، يكي از آگاهي هاي بزرگي است كه اگر پرده برداشته شود؛ صورت حقيقي افراد را نشان مي دهد و مردم شيعه، مخالفان خود را جز در اين



[ صفحه 45]



صورت، مسخ شده نمي بينند» .

آن حضرت به من فرمود: «اي ابومحمد! اگر مي خواهي كه تو را بر اين حال بينايي نگه دارم، حسابت با خداست و يا دوست مي داري كه بهشت را براي تو ضمانت كنم؟»

گفتم: نه، نمي خواهم، من را به حالت اول برگردان؛ زيرا بهشت را نمي توان با هيچ چيز ديگر عوض كرد. ايشان دست مباركشان را دو مرتبه به چشمان من ماليد و به همان صورتي كه بود، برگرداند.