بازگشت

بشارت پيامبر به ائمه ي دوازده گانه


اين مجموعه روايات در كتاب هاي روايي شيعه و اهل سنت با بيان هايي گوناگون آمده است كه ملاحظه ي آن ها هرگونه ترديد را مي زدايد و صدور چنين بشارتي را از سوي پيامبر (ص) به مرز اطمينان و يقين مي رساند.

طرح تفصيلي اين روايات در اين مجموعه نمي گنجد، و ما از تذكر اجمالي اين گونه احاديث هدف ديگري را دنبال مي كنيم كه عبارت از گردآوري قراين و شواهد روشن و ترديدناپذيري براي اثبات امامت باقرالعلوم (ع) است، زيرا در صورت پذيرش اين گونه روايات، مجالي براي ترديد در امامت باقرالعلوم (ع) نمي ماند؛ چه، در ميان قائلان به امامت ائمه دوازده گانه، تنها يك نظر و يك عقيده ي مشترك وجود دارد و كسي نيست كه امامت ائمه ي دوازده گانه را پذيرفته باشد، ولي در امامت باقرالعلوم (ع) ترديد كرده، فرد ديگري را به عنوان امام بشناسد.

وانگهي، در برخي از روايات مورد نظر، نام و نسب هر يك از ائمه بصراحت



[ صفحه 29]



تعيين شده، زمينه اي براي ابهام و سرگرداني وجود ندارد.

اكنون با اين بينش به نمونه اي از اين مجموعه روايات اشاره مي كنيم:

رسول خدا فرمود: بعد از من دوازده امير خواهد آمد كه تمامي آنان از قريش مي باشند. [1] .

در برخي از اين احاديث به جاي تعبير امير واژه ي خليفه آمده است.

در اين گونه احاديث كه اهل سنت نقل كرده اند، گرچه لفظ امام يا ائمه ي دوازده گانه نيامده است، اما دلايل قطعي وجود دارد كه روايات ياد شده تنها با بينش اماميه سازگار است و فقط بر ائمه دوازده گانه انطباق مي يابد.

از جمله دلايل روشن، اين است كه احاديث ياد شده در مقام بشريت مي باشد و لحن و آهنگي تبشيري دارد، و اگر كسي تلاش كند تا اين احاديث را بر كساني چون معاويه و يزيد و عبدالملك مروان و وليد... تطبيق نمايد، تلاشي مذبوحانه و بي ثمر كرده است، زيرا اكثر اينان مرتكب بدترين جنايات در تاريخ اسلام شده اند و معنا ندارد كه پيامبر اسلام (ص) به آمدن آنان بشارت داده باشد. [2] .

علاوه بر اين، چنان كه گفتيم، در روايات ديگري، ويژگي ها و حتي نام يكايك امامان به صراحت ياد شده است:

ابن عباس گويد: مردي يهودي نزد رسول خدا (ص) آمد تا با سؤال هايي پي به صدق رسالت آن حضرت ببرد، يكي از پرسش هاي او اين بود كه: اوصياي شما كيانند؟ زيرا هيچ پيامبري نبوده جز آن كه وصي داشته است، چنان كه موسي بن عمران، يوشع بن نون را وصي خود قرار داد.

پيامبر (ص) در پاسخ او فرمود: وصي من علي بن ابي طالب و پس از او حسن و



[ صفحه 30]



حسين و در پي آنان نه امام از نسل حسين خواهند بود.

آن مرد خواهش كرد كه پيامبر (ص) به نام هر يك از امامان تصريح كند.

پيامبر (ص) فرمود: پس از حسين فرزندش علي و پس از او فرزندش محمد و بعد از وي فرزندش جعفر و... [3] .


پاورقي

[1] اين حديث در صحاح اهل سنت نقل شده است، از آن جمله: صحيح بخاري در جزء چهارم كتاب «الاحكام» صحيح ترمذي 2 / 45. ترمذي اين حديث را حسن و صحيح دانسته است، صحيح مسلم در كتاب «الامارة باب الناس تبع لقريش» 2 / 191؛ صحيح ابي داود 2 / 207 كتاب «المهدي»؛ مسند احمد 5 / 106؛ المستدرك علي الصحيحين 3 / 618 كتاب «معرفة الصحابة»؛ تاريخ بغداد 14 / 353 شماره ي 7673؛ تاريخ الخلفاء 7 در فصل «مدة الخلافة».

[2] براي آگاهي بيشتر مراجعه شود به منتخب الاثر في الامام الثاني عشر 23 - 14.

[3] ينابيع المودة 440، احقاق الحق 13 / 49. در كتاب احقاق الحق اين گونه روايات از كتاب هاي اهل سنت نقل شده است و منابع روايي در اين باره روايات متعدد نقل كرده اند و مرحوم كليني در كتاب اصول كافي 1 / 286 بابي را تحت عنوان «ما نص الله عزوجل و رسوله علي الائمة عليهم السلام واحدا فواحدا» گشوده است.