بازگشت

انتخاب الهي، داراي ملاك


در بسياري از آيات قرآن مشيت و خواست خدا مطرح شده است؛ مثلا در آيه اي آمده است:

«ان الله يفعل ما يشاء» [1] .

همانا خداوند، آنچه را بخواهد انجام مي دهد.

معناي اين گونه آيات، اين است كه هيچ قدرتي در برابر اراده ي خدا، نمي تواند عرض اندام نمايد و خداوند آنچه را مصلحت بداند و اراده كند، تحقق خواهد يافت.

اين، بدان معنا نيست كه خداوند در خواسته ها و اراده هاي خود، ملاك ها و مصلحت ها را در نظر نمي گيرد؛ زيرا اگر مشيت، تصميم، اراده، داوري و انتخاب هاي خداوند، بي حساب و بي ملاك بود، اصولا مسأله ي فرستادن پيامبران، انزال كتاب هاي آسماني، تعيين برنامه و تكليف براي انسان ها و تشويق آنان به تقوا و رعايت ارزش ها و عدالت و... ضرورتي نداشت، بلكه بي معنا بود؛ زيرا كسي كه خود بدون ملاك حكم كند و رفتار نمايد، چگونه از ديگران مي خواهد كه بر اساس قانون و اصولي ارزشي حركت نمايند و زندگي كنند!

متأسفانه، بسياري از آنان كه در فهم قرآن و دين به آراي شخصي و علم محدود خود اكتفا كرده و از زلال معارف خاندان رسالت، خود را محروم ساخته اند، در تجزيه و تحليل مفاهيم وحي گرفتار لغزش هاي هلاكتباري شده اند، كه از آن جمله مسأله ي مشيت، اراده و گزينش هايي است كه خداوند به خود نسبت داده است.

اينان در نتيجه ي محدوديت دانش و احاطه نداشتن بر مجموعه ي حقايق و معارف قرآن، چيزهايي را به خداوند نسبت داده اند كه ساحت او مبراي از آن ها است.



[ صفحه 42]



خداوند مي فرمايد:

«نرفع درجات من نشاء ان ربك حكيم عليم» [2] .

هر كس را بخواهيم، درجات فزونتر مي بخشيم، همانا پروردگار تو بسيار كاردان و آگاه است.

جمله ي اخير آيه با جمله ي نخست ارتباط دارد. و در حقيقت ملاك و مبناي مشيت خدا را مشخص مي سازد؛ يعني درست است كه خواست خداوند، محقق شدني و تخلف ناپذير است، اما خواست ها و مشيت هاي او اولا در جهت رشد و تكامل انسان ها است و ثانيا بر ملاك حكمت (كارداني، صلاح انديشي و اتقان) و علم گسترده استوار است.

در آيه ي ديگر آمده است:

«ان ربي لطيف لما يشاء انه هو العليم الحكيم». [3] .

همانا پروردگار من نسبت به آنچه اراده مي كند و مشيتش بدان تعلق مي گيرد، بسيار ريزنگر و باريك بين است، همانا او از علم و حكمتي ژرف برخوردار است.

در اين آيه بصراحت آمده است كه مشيت و خواست خداوند بي حساب نيست، بلكه دقايق امور در آن مورد توجه قرار گرفته است تا چه رسد به مسايل مهم و اصولي.

اين بينشي است كه از مجموعه ي معارف قرآني و اسلامي بوضوح استنتاج مي شود. مسأله ي انتخاب رسول و امام نيز از اين قانون، مستثني نيست.

نه تنها افعال خداوند داراي مصلحت برتر و غايت عالي است، بلكه پيامبر اكرم (ص) كه نزديكترين بندگان به خدا و برگزيده ي او است، نيز بايد انتخاب ها و گزينش هايش، بر اساس ملاك هاي ارزشي و واقعي باشد؛ چه، او معلم حكمت و حق و عدل است و بايد سرآمد ديگران و مظهر حق و عدل باشد.

اكنون بايد ديد امام باقر (ع) از چه امتيازها و ويژگي هايي در ميدان علم و عمل و معرفت و تقوا برخوردار بوده است كه از سوي پيامبر (ص) براي امامت معرفي شده



[ صفحه 43]



است. با توجه به اين كه پيامبر (ص) در زمينه ي مسايل شريعت و امور حساس مربوط به امت اسلامي راهي را پيموده كه مورد رضايت و عنايت خداوند بوده است.

«ما ضل صاحبكم و ماغوي، و ما ينطق عن الهوي». [4] .


پاورقي

[1] حج / 18.

[2] انعام / 83.

[3] يوسف / 100.

[4] النجم / 3.