بازگشت

نظارت بر رفتار پنهاني پيروان


ابوبصير گويد: زني نزد من قرآن را فرا مي گرفت، روزي در لابلاي درس سخني آميخته با شوخي و مزاح گفتم. آن جلسه پايان يافت و من به حضور امام باقر (ع) رسيدم.

امام به من فرمود: اي ابوبصير به آن زن چه گفتي؟

من شرمگين شدم.

امام فرمود: ديگر تكرار نشود! [1] .

ابوصباح كناني گويد: روزي به طرف خانه ي امام باقر (ع) حركت كردم و در خانه را كوبيدم، كنيز جواني را در باز كرد، من با دست به بدن او زدم و گفتم به مولايت بگو من بر در خانه ايستاده ام (هنوز دخترك به راه نيفتاده بود و سخنان من تمام نشده بود) صداي امام بلند شد و فرمود: اي بي مادر (يعني اي بي اصل و نسب)! داخل خانه شو.

داخل خانه شدم و به امام عرض كردم:

به خدا قسم، قصد ناروايي نداشتم، غرضم از اين كار (شناخت ميزان آگاهي شما بود و مي خواستم بدانم كه شما حركت هاي نهاني ما را هم مي بينيد و مي دانيد يا خير) و مي خواستم از اين طريق بر باورم افزوده شود.

امام باقر (ع) مرا تصديق كرد و فرمود: اگر گمان شما اين باشد كه اين ديوارها جلو ديد ما را مي گيرد همان گونه كه مانع ديد شما است، بنابراين فرقي ميان ما و شما



[ صفحه 47]



نخواهد بود! مواظب باش كه ديگر چنين عملي از تو سر نزند. [2] .

روايات در زمينه ي آگاهي گستردي امام و نيروي خدادادي آنان بسيار است و اين موارد به عنوان نمونه آورده شد.


پاورقي

[1] دلائل الامامة 103.

[2] عن أبي الصباح الكناني قال: صرت يوما الي باب أبي جعفر الباقر (ع)، فقرعت الباب، فخرجت الي وصيفة ناهد، فضربت بيدي الي رأس ثديها و قلت لها: قولي لمولاك: اني بالباب. فصاح من آخر الدار: ادخل، لا ام لك. فدخلت، و قلت: يا مولاي - والله - ما قصدت ريبة، و لا أردت الا زيادة في يقيني فقال: صدقت لئن ظننتم أن هذه الجدران تحجب أبصارنا كما تحجب أبصاركم، اذن لا فرق بيننا و بينكم! فاياك أن تعاود لمثلها. الخرائج والجرائح 1 / 273.