بازگشت

تبيين معارف اصولي دين


توحيد، خداشناسي، اعتقاد به خط رسالت و رهبري الهي و يقين به معاد و نظام كيفر و پاداش، همواره نخستين پيام و اصليترين دعوت پيامبران الهي و اديان آسماني بوده است.

فهم و پذيرش عالمانه ي اين اصول، ضامن ايمان نسبت به فروع و احكام و قوانين شريعت است، و سستي و انحراف در ميدان عمل ريشه در انحراف عقيدتي و يا سستي مباني فكري و نا آگاهي به اصول ديني دارد.

بدين جهت، انبياي الهي، هدايت و اصلاح خلق را از تصحيح عقايد و بينش آنان شروع مي كرده اند، و در برابر ايشان، خطوط شيطاني كفر و نفاق همواره در به انحراف كشاندن عقايد و سست ساختن باور توده ها به اصول ديني در تلاش بوده اند.

در نخستين غيبت موسي (ع)، بني اسرائيل گرفتار گوساله پرستي مي شوند. يهود در رأس انحراف هاي خود براي خدا فرزند قرار داده و عزير را فرزند او مي شمردند و مسيحيان، فرزند مريم را، فرزند خدا نام مي نهند!

انحراف در اصول عقيدتي، جديترين و دشوارترين آفت نظام تفكر ديني است.

امت اسلامي پس از رحلت رسول خدا (ص)، هرگز از اين آفت در امان نبود و در امان نماند، بلكه گمراهان وسوسه انگيز و كوته نظران بي دانش، با طرح آرا و القاي شبهه ها در زمينه ي اصول معرفتي، در جامعه ظاهر شدند.

شرك با رنگي ديگر، اعتقاد به جسم بودن خدا، انتساب اوصاف نادرست به خداوند، عقيده ي به جبر مطلق و يا تفويض مطلق و... از جمله مشكلات عقيدتي است كه در صدر اسلام رخ نمود.

امام باقر (ع) همانند ساير ائمه ي معصومين عليهم السلام، يكي از مسؤوليت هاي عمده اش، تصحيح باورها و رد شبهات فكري بود، كه از طريق مباحثات علمي و



[ صفحه 90]



مناظره ها، بدان تحقق مي بخشيد.