بازگشت

علم ازلي خداوند به حقايق و امور


يكي از شاگردان امام باقر (ع) به وي مي گويد: اگر صلاح مي دانيد به من تعليم دهيد كه آيا خداوند، قبل از خلق موجودات، به يگانگي خود عالم بوده است يا خير؟ زيرا برخي معتقدند كه عالم بوده و بعضي مي گويند كه اگر معتقد شويم خداوند علم ازلي به يگانگي خود داشته، مستلزم اين است كه غير از خدا چيز ديگري را هم ازلي بدانيم.

امام باقر (ع) در پاسخ اين سؤال نوشت: خداوند بزرگ همواره عالم بوده و داراي



[ صفحه 94]



علم ازلي است. [1] .

از سؤال فوق استفاده مي شود كه مباحث كلامي، در اين عصر به گونه اي خزنده در انديشه ي مسلمان ها راه يافته است؛ چه، ردپاي اين گونه ريزنگري ها را در ميان يونانيان مانند ارسطو و افلاطون مي توان يافت. اما پاسخ امام باقر (ع) در اين بيان بسيار كوتاه و قاطع است و اين اجمال يا بدان خاطر است كه شخص سؤال كننده از ظرفيت بيشتري برخوردار نبوده است و يا امام (ع) با كوتاه كردن سخن به آن فرد فهمانده اند كه طرح چنين مباحثي، بيش از آن كه مشكلي را بزدايد، بر حيرت و سرگرداني مي افزايد و اعتقاد به همين نكته كافي است كه خداوند از ازل عالم بوده است.

البته اين مباحث با گذشت زمان گسترش بيشتري پيدا كرد و شبهات و اختلاف آرا تا بدان جا پيش رفت، كه مسلك هاي متعارض كلامي به صورت جدي در بستر جامعه ي اسلامي رخ نمودند و سال هاي متمادي بخش عظيمي از فكر و ذهن محافل علمي در نقد و بررسي چنين كنكاش هايي صرف گرديد و به هدر رفت. و چه بسا در چنين زمينه اي امام باقر (ع) به زياد فرمود:

از خصومت و درگيري بپرهيز! زيرا اين گونه درگيري ها پديد آورنده ي شك است و عمل را تباه مي كند و افراد درگير را منحط مي سازد... در گذشته كساني بودند كه علوم بايسته را كنار نهاده و در طلب دانش هايي بر آمدند كه نمي بايست، تا آن جا كه سخنشان به خدا و مباحث الهي انجاميد و متحير و سرگردان ماندند. [2] .

اين ها نمونه هايي بود از مباحث اعتقادي كه امام باقر (ع) در راستاي رسالت علمي و الهي خود ارائه داشته و در پرتو آن شبهات فكري رسوخ يافته در انديشه را زدوده است.


پاورقي

[1] اصول كافي، كتاب التوحيد، باب صفات الذات، حديث 6.

[2] همان، باب النهي عن الكلام في الكيفية، حديث 4.