بازگشت

ارجاع امت به قرآن و افشاي چهره ي عالم نمايان


پس از رسول خدا، ظاهرا قرآن، به عنوان منبع اصلي شناخت مسايل عقيدتي و



[ صفحه 95]



عبادي و سياسي، در جامعه ي اسلامي باقي ماند، اما از آن جا كه اين منبع ژرف نياز به مفسراني آشنا با پيام وحي داشت و دست هاي سياست، اين مفسران واقعي (اهل بيت عليهم السلام) را در جامعه منزوي ساخته بود، با گذشت زمان، نيازهاي اعتقادي و پرسش هاي عبادي و مسايل مستحدث يكي پس از ديگري رخ نمود و كساني كه در جامعه به عنوان عالم و محدث شناخته مي شدند، ناگزير بايد جوابي را براي هر پرسش و مسأله تدارك مي ديدند!

عدم احاطه ي كامل آنان بر مجموعه ي معارف قرآني از يك سو، و عدم آشنايي آنان با فرهنگ ويژه ي وحي از سوي ديگر، سبب گرديد تا با قياس و توجيه گري و استحسان و تكيه بر آراي شخصي و گاه احاديث بي ريشه و اقوال بي اساس، عقيده اي را ابراز كرده و يا فتوايي دهند.

بنابراين، يكي از راه هاي اساسي مبارزه با اين مشكل، بازگرداندن مردم به قرآن و هشدار دادن آنان نسبت به آراي ساختگي و غير مستند به وحي بود.

امام باقر (ع) در اين راستا مي فرمود:

هرگاه من حديث و سخني براي شما گفتم، ريشه و مستند قرآني آن را از من جويا شويد. سپس آن حضرت در برخي سخنانش فرمود: پيامبر (ص) از قيل و قال (بگو مگو و مشاجره) و هدر دادن و تباه ساختن اموال و پرس و جوي زياد، نهي كرده است.

به آن حضرت گفته شد: اين مطالب در كجاي قرآن آمده است؟

امام باقر (ع) فرمود: در قرآن آمده است «لا خير في كثير من نجواهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بين الناس». [1] .

(اين آيه دلالت مي كند كه بيشتر سخنان نجوايي و به درازا كشيده فاقد ارزش است، مگر سخني كه در آن امر به انفاق يا كار نيك و يا اصلاح ميان مردم باشد). «و لا تؤتوا السفهاء اموالكم التي جعل الله لكم قياما» [2] .

(از اين آيه استفاده مي شود كه اموال را نبايد در معرض نابودي و تباهي قرار



[ صفحه 96]



داد.)

«لا تسئلوا عن اشياء ان تبدلكم تسؤكم». [3] .

(و اين آيه مي نماياند كه هر سؤالي شايسته و مفيد و مثبت نيست، و چه بسا پرسش هايي كه به ناراحتي و نگراني خود انسان بينجامد). [4] .

امام باقر (ع) با اين شيوه، در صدد بود تا روحيه ي قرآن گرايي را در ميان اهل دانش و جامعه ي اسلامي تقويت نمايد، و از اين طريق انحراف بينش هاي سطحي و عالم نمايان خود محور را به مردم يادآور شود؛ چه، در برخي مباحثه ها، با صراحتي فزونتر به اين نكته پرداخته است:

حسن بصري نزد امام باقر (ع) آمد و گفت: آمده ام تا مطالبي درباره ي قرآن از شما بپرسم.

امام فرمود: آيا تو فقيه اهل بصره نيستي؟

پاسخ داد: اين چنين گفته مي شود.

امام فرمود: آيا در بصره شخصي هست كه تو مسايل و احكام را از او دريافت كني؟

پاسخ داد: خير.

امام فرمود: بنابراين، همه ي مردم بصره، مسايل دينشان را از تو مي گيرند؟

گفت: آري.

امام باقر (ع) فرمود: سبحان الله! مسؤوليت بزرگي را به گردن گرفته اي. از جانب تو سخني برايم نقل كرده اند كه نمي دانم واقعا تو آن را گفته اي يا بر تو دروغ بسته اند.

حسن بصري گفت: آن سخن چيست؟

امام فرمود: مردم گمان كرده اند كه تو معتقدي خداوند امور بندگان را به خود آنان تفويض كرده است!

حسن بصري سكوت اختيار كرده و هيچ نمي گفت!

امام باقر (ع) براي اين كه وي را به ريشه ي اشتباهش متوجه سازد و بنماياند كه



[ صفحه 97]



عامل اصل كج فهمي او، ناتواني در فهم معارف قرآن است، برايش نمونه اي روشن آورد و گفت:

اگر خداوند در قرآنش به كسي ايمني داده باشد، آيا براستي پس از اين ايمني تضمين شده از سوي خدا، بر او ترسي هست؟

حسن بصري گفت: خير، ترسي بر او نخواهد بود.

امام باقر (ع) فرمود: اكنون آيه اي را برايت مي خوانم و سخني با تو دارم، من گمان نمي كنم كه آن آيه را به گونه ي صحيح تفسير كرده باشي، و اگر غلط تفسير كرده اي، هم خودت را هلاك كرده اي و هم پيروانت را.

آن آيه اين است: «و جعلنا بينهم و بين القري التي باركنا فيها قري ظاهرة و قدرنا فيها السير سيروا فيها ليالي و اياما آمنين». [5] .

شنيده ام كه گفته اي مراد از سرزمين مبارك و امن، سرزمين مكه است؟ آيا كساني كه براي حج به مكه سفر مي كنند مورد هجوم راهزنان قرار نمي گيرند و در مسير آن هيچ ترسي ندارند و اموالشان را از دست نمي دهند؟

حسن بصري گفت: چرا.

امام فرمود: پس چگونه ايمن هستند و امنيت دارند؟! اين آيه مثالي است كه خداوند درباره ي ما اهل بيت رسالت، بيان داشته است. ما سرزمين مباركيم و سرزمين هاي آشكار (قري ظاهرة) نمايندگان و فقهاي پيرو ما هستند كه ميان ما و شيعيانمان قرار دارند و مطالب ما را به آنان مي رساندند.

«قدرنا فيها السير» مثالي است از حركت و كاوش علمي.

«سيروا فيها ليالي و اياما» مثالي است از تهييج مردم براي كسب هماره ي دانش در زمينه ي حلال و حرام و واجبات و احكام از اهل بيت (ع).

هرگاه مردم از اين طريق معارف دين را دريافت كنند، ايمن از شك و گمراهي اند...

اي حسن بصري! اگر به تو بگويم جاهل اهل بصره اي! سخني به گزاف نگفته ام، از اعتقاد به تفويض، اجتناب كن؛ زيرا خداوند به دليل ضعف و سستي، تمام كار



[ صفحه 98]



خلق را به ايشان وا ننهاده و از سوي ديگر ايشان را بنا روا بر گناهان مجبور نساخته است. [6] .

نظير چنين مباحثه اي از امام باقر (ع) با قتادة بن دعامة نيز نقل شده است:

قتادة بن دعامة از محدثان و مفسران مشهور اهل سنت است و از فقهاي بصره به شمار مي آيد.

امام به او فرمود: آيا تو فقيه اهل بصره اي؟

قتاده گفت: چنين گمان مي كنند.

امام باقر (ع) فرمود: آيا قرآن را بر اساس شناخت و علم تفسير مي كني يا از روي ناآگاهي؟

قتاده گفت: بر اساس علم و مباني علمي، قرآن را تفسير مي كنم.

امام فرمود: اگر براستي بر اساس علم تفسير مي كني، از تو سؤال مي كنم كه مراد از آيه ي «قدرنا فيها السير سيروا فيها ليالي و اياما آمنين» چيست؟

قتاده نظريه اي همانند سخنان حسن بصري ابراز داشت، و امام همان پاسخ را به او يادآور شدند. [7] .


پاورقي

[1] نساء / 114.

[2] نساء / 5.

[3] مائده / 101.

[4] اختصاص مفيد 322.

[5] سبأ / 18.

[6] الاحتجاج / 327.

[7] بحار 46 / 349.