بازگشت

زندگي سياسي امام باقر


از آنجا كه ائمه ي معصومين (ع) در متن زندگي اجتماعي حضور داشته اند و مسؤوليت هدايت و انذار جامعه ي اسلامي را پس از رسول خدا (ص) متعهد بوده اند، ناگزير با مسايل مختلف جامعه ي خويش روبرو بوده، ضرورة نمي توانسته اند در برابر جريان هاي سياسي بي تفاوت و بي موضع باشند؛ زيرا مسايل سياسي يك جامعه، پيوند تنگاتنگ با ساير شؤون آن دارد. اصلاح اخلاق، انديشه، عقايد، روابط خانوادگي و اجتماعي، مناسبات اقتصادي و... در يك محيط ناسالم سياسي، كه استبداد و جهل بر آن سايه افكنده باشد، به جايي نخواهد رسيد، و نتيجه ي بايسته را به دنبال نخواهد داشت.

اگر خداوند، موسي و برادرش هارون را در نخستين مأموريت و رسالتشان به سوي فرعون (فرد شاخص نظام سياسي مصر در آن روزگار) مي فرستد، يكي از اهداف مهم اين مأموريت، اصلاح مجموعه و نظام اجتماعي از طريق اصلاح حاكمان و نظام سياسي است.

اگر پيامبران الهي در محيطهاي بزرگ كه از سيستم حكومتي برخوردار بوده اند، در نخستين گام هاي تبليغي با ممانعت و ضديت رهبران سياسي جامعه مواجه مي شده اند، دليلش پيوستگي ميان شؤون مختلف مادي، معنوي، اعتقادي و سياسي جوامع بشري است.

از اين رو، امامان شيعه (ع) هر چند در صدد اصلاح معنويات و تكامل بخشيدن



[ صفحه 114]



به بينش توحيدي و ديني مردم بوده اند ولي بر اساس تفكيك ناپذيري شؤون مختلف جامعه از يكديگر، نمي توانسته اند نسبت به امور سياسي بي نظر، و از آن چه مي گذرد اطلاع نداشته باشند و در قبال كجروي ها، استبدادها و انحراف هاي سياسي، اخلاقي و ديني حاكمان موضع نگيرند!

زندگي امام باقر (ع) نيز از اين قاعده ي كلي مستثني نبوده است و شواهد گوناگون تاريخي و روايي بر اين مطلب گواهي مي دهد.