بازگشت

ابراز نفرت از فرمانروايان ناصالح


در بخشي از روايات، امام باقر (ع) با صراحت بيشتري جباران را مورد مذمت قرار داده و ايشان را در نظر جامعه منفور ساخته است.

آن حضرت از رسول خدا (ص) نقل فرموده است:



[ صفحه 141]



سه گروهند كه خداوند با آنان سخن نمي گويد، به سوي ايشان نظر رحمت نمي افكند، آنان را از آلودگي ها دور نمي سازد و گرفتار عذابي دردناك خواهند بود: پير زناكار، فرمانرواي جبار و تهيدست خدعه گر. [1] .

نيز از جد خويش، پيامبر اسلام (ص) نقل كرده است:

دو گروهند كه شفاعت من شامل آنان نخواهد شد، سلطان بيدادگر و مستبد و شخصي كه در دين غلو و تندروي دارد و از باورهاي ديني برگشته است و اهل توبه و بازنگري نيست. [2] .

اظهار نظرهاي امام در رابطه با حكام به اين مقدار محدود نمي باشد، بلكه صريحتر از اين گونه تعبيرها در سخنان حضرت مشهود است.

عقبة بن بشير اسدي، گويد: بر امام باقر (ع) وارد شدم و عرض كردم:

من در ميان قوم خود از حسبي عالي برخوردارم، قوم من در گذشته عريف (معاون و كارگزاري) [3] داشتند كه جان سپرد. مردم تصميم گرفتند كه مرا به جاي او به رياست و نظارت بگمارند. نظر شما در اين زمينه چيست؟ آيا اين پست را بپذيرم يا خير؟

امام فرمود: آيا حسبت را به رخ ما مي كشي، خداوند مؤمنان را به وسيله ي ايمان رفعت بخشيده است، هر چند در نظر مردم بي مقدار باشند؛ و كافران را به خاطر كفرشان پست قرار داده است، هر چند در ميان مردم شريف شناخته شوند! هيچ كس بر ديگري برتري ندارد، مگر به وسيله ي تقواي الهي.

اما اين كه آن پست را بپذيري يا خير؟ اگر بهشت را دوست نداري، آن پست



[ صفحه 142]



حكومتي را قبول كن؛ زيرا چه بسا سلطان ستمگر، مؤمني را به دام اندازد و خونش را بريزد و تو كه گوشه اي از كار آن سلطان را بر عهده گرفته اي، شريك در آن خون خواهي بود، در حالي كه ممكن است از دنياي آنان بهره ي قابل توجه و يا حتي كمترين بهره اي به تو نرسد! [4] .

بدبيني امام باقر (ع) نسبت به حاكمان نالايق عصر خويش، چيزي نبود كه بر اهل نظر مخفي مانده باشد، كساني كه با بينش ائمه و امام باقر (ع) كمترين آشنايي داشتند، مي دانستند كه موضع آن حضرت در قبال واليان و حاكمان عصرش، موضعي سخت خصمانه بوده است.

يكي از شخصيت هاي برجسته ي نخع [5] با شناختي كه از امام باقر (ع) دارد و مي داند كه آن حضرت، عملكرد حاكمان عصرش را نادرست و ظالمانه مي شمارد، به ايشان مي گويد:

من از دير زمان؛ يعني از زمان حجاج تاكنون، والي بوده ام. آيا راهي براي من هست كه از گذشته ي خود توبه كنم؟

امام در برابر اين سؤال سكوت كرده، به او پاسخ نمي دهد.

مرد دوباره سؤالش را تكرار مي كند.

امام مي فرمايد: خير! راهي براي توبه نيست، مگر اين كه هر حقي را از مردم ضايع كرده اي به آنان باز گرداني. [6] .



[ صفحه 143]




پاورقي

[1] قال رسول الله (ص): ثلاثة لا يكلمهم الله عزوجل و لا ينظر اليهم و لا يزكيهم و لهم عذاب اليم: شيخ زان؛ ملك جبار؛ و مقل مختال. بحار 75 / 344؛ ثواب الاعمال 200.

[2] قال رسول الله (ص): صنفان لا تنالهما شفاعتي: سلطان غشوم عسوف، و غال في الدين مارق منه، غير تائب و لا نازع. بحار 75 / 336؛ قرب الاسناد 31.

[3] عريف به معناي معاون قوم مي باشد و به كسي اطلاق مي شود كه همه ي قوم را بشناسد. از مضمون روايات استفاده مي شود كه اين پست نوعي ارتباط با كارهاي حكومتي داشته و عريف در حقيقت نه خدمتگزار قوم، بلكه در جهت تأمين نظارت حكومت بر قوم عمل مي كرده است.

[4] دخلت علي ابي جعفر (ع) فقلت: اني في الحسب الضخم من قومي و ان قومي كان لهم عريف فهلك، فارادوا ان يعرفوني عليهم، فما تري لي؟ قال: فقال ابوجعفر (ع): تمن علينا بحسبك؟ ان الله تعالي رفع بالايمان من كان الناس سموه وضيعا اذا كان مؤمنا، و وضع بالكفر من كان يسمونه شريفا اذا كان كافرا، و ليس لأحد علي أحد فضل الا بتقوي الله؛ و أما قولك ان قومي كان لهم عريف فهلك، فأرادوا ان يعرفوني عليهم، فان كنت تكره الجنة و تبغضها فتعرف علي قومك، و يأخذ سلطان جابر بامري ء مسلم لسفك دمه فتشركهم في دمه، و عسي لا تنال من دنياهم شيئا.

[5] «نخع» نام قبيله اي است از «ازد» يا قبيله اي از يمن. لسان العرب 8 / 348.

[6] قلت لأبي جعفر (ع): اني لم ازل واليا منذ زمن الحجاج الي يومي هذا، فهل لي من توبة؟ قال فسكت ثم اعدت عليه. فقال: لا، حتي تؤدي الي كل ذي حق حقه. بحار 75 / 329.