بازگشت

هشدار به برخي خلفا درباره ي كجروي ها


امام باقر (ع) در نامه به يكي از خلفاي بني اميه، كجروي هاي وي را چنين برشمرده است:

و از جمله كارهاي نادرست، اين است كه جهاد در جامعه ي اسلامي ضايع شده و ارزش و كاربرد اصلي خود را از دست داده است.



[ صفحه 157]



جهادي كه خداوند آن را بر ساير اعمال برتري بخشيده و عمل كننده ي به جهاد را بر ساير نيكوكاران و عبادتگران رجحان داده، و ايشان را از درجات عاليتر و مغفرت و رحمت بيشتري بهره مند گردانيده است؛ زيرا در پرتو جهاد است كه دين در پهنه ي جوامع طلوع مي كند و به وسيله ي همين جهاد است كه دشمنان دين تار و مار مي شوند، و خداوند در سايه ي همين ارزش، جان و مال مؤمنان را خريده و به ايشان بهشت بخشيده است، معامله اي همراه با رستگاري و موفقيت!

خداوند در مسير جهاد با مؤمنان شرط كرده است كه حدود و قوانين الهي را رعايت كنند.

اولين شرط اين است كه در پرتو جهاد مردم را از اطاعت خلق بازدارند و به اطاعت خدا دعوت كنند، و ملت ها را از عبادت مخلوق به عبادت خالق سوق دهند، و از ولايت و رهبري غير خدا به ولايت و رهبري و محبت خدا رهنمون شوند.

كافراني كه از پرداخت جزيه (و به رسميت شناختن حكومت اسلامي) امتناع ورزند كشته مي شوند و خانواده ي آنان اسير خواهند شد.

بايد توجه داشت كه جهاد براي اين نيست كه مردم را از اطاعت يك بنده به اطاعت بنده اي ديگر همانند او، وا دارند!

هرگاه كافران در دايره ي حاكميت اسلام، جزيه را بپذيرند، نبايد مورد تعدي و ظلم قرار گيرند، و نبايد پيماني كه با آنان بسته مي شود، شكسته شود.

جزيه و مالياتي كه براي اين گروه تعيين مي شود، بايد پايينتر از توان و طاقت آن ها و فروتر از قدرتشان باشد.

اموال و غنايمي كه در پرتو جهاد به دست مي آيد، از آن همه ي مسلمانان است و گروه خاصي نسبت به آن اولويت و مالكيت ندارند.

اگر در راستاي جهاد، كارزاري صورت گرفت و اسيري به دست آمد، بايد در مسايل ويژه ي هر يك به روش پيامبر (ص) و قانون ديني آن عمل كرد.

(سوگمندانه ديده مي شود كه اين رهنمودهاي ديني مورد توجه قرار نمي گيرد و) نابينا و افليج مورد تكليف قرار مي گيرند، با اين كه امكانات جهاد در اختيار ندارند و خداوند ايشان را معذور دانسته است!

از سوي ديگر، همانان كه توان جهاد دارند، نيز به گونه اي تحت تكاليف



[ صفحه 158]



طاقت فرسا و دشوار قرار مي گيرند!

در گذشته، مردم مصر با دشمناني كه به سراغشان مي آمدند و يا همجوار آنان بودند، به نبرد مي پرداختند، ولي در اعزام نيروها به جنگ، ميانشان عادلانه رفتار مي شد. (اين گونه نبود كه گروهي هماره در جنگ باشند و عده اي هميشه در آسايش و رفاه پشت جبهه بسر برند!)

دريغا! كه امروزه همه ي آن ارزش ها و شيوه هاي بايسته از ميان رفته است!

مردم در دو طبقه خلاصه شده اند!

1- كساني كه خود موظف به جهادند و بايد جان و مال خود را با خدا سودا كنند! ولي در اين راه اجير ديگران شده، براي رفتن به جهاد مزد مي گيرند.

2- گروهي كه بر اساس حكم الهي معذور از جهادند، ولي تكليف مي شوند تا كساني را اجير كرده، آنان را عوض خود، به جهاد بفرستند.

حج از ميان رفته و ضايع گشته است و مردم تهيدست شده اند.

كسي كه اين كژي ها را پديد آورده، به راستي منحرف ترين منحرفان است.

و آن كس كه جهاد را به گونه ي صحيح آن برپا دارد و آن را به جامعه ي اسلامي بازگرداند، براستي استوارترين مردم در راه حق خواهد بود.

هان! آنچه اكنون بر جهاد مي گذرد، خطايي است بزرگ! [1] .



[ صفحه 159]




پاورقي

[1] كتب ابوجعفر (ع) في رسالة الي بعض خلفاء بني امية: و من ذلك ما ضيع الجهاد الذي فضله الله عزوجل علي الاعمال و فضل عامله علي العمال تفضيلا في الدرجات و المغفرة و الرحمة لانه ظهر به الدين و به يدفع عن الدين و به اشتري الله من المؤمنين انفسهم و اموالهم بالجنة بيعا مفلحا منجحا، اشترط عليهم فيه حفظ الحدود و اول ذلك الدعاء الي طاعة الله عزوجل من طاعة العباد و الي عبادة الله من عبادة العباد و الي ولاية الله من ولاية العباد، فمن من دعي الي الجزية فأبي قتل و سبي اهله و ليس الدعاء من طاعة عبد الي طاعة عبد مثله و من أقر بالجزية لم يتعد عليه و لم تخفر ذمته و كلف دون طاقته و كان الفي ء للمسلمين عامة غير خاصة و ان كان قتال و سبي سير في ذلك بسيرته و عمل في ذلك بسنته من الدين ثم كلف الأعمي و الأعرج الذين لا يجدون ما ينفقون علي الجهاد بعد عذر الله عزوجل اياهم و يكلف الذين يطيقون ما لا يطقون و انما كانوا اهل مصر يقاتلون من يليه يعدل بينهم في البعوث، فذهب ذلك كله حتي عاد الناس رجلين اجير مؤتجر بعد بيع الله و مستأجر احبه غارم و بعد عذر الله. و ذهب الحج فضيع و افتقر الناس فمن اعوج ممن عوج هذا و من اقوم ممن اقام هذا. فرد الجهاد علي العباد و زاد الجهاد علي العباد، ان ذلك خطأ عظيم. فروع كافي 5 / 3؛ كتاب الجهاد، حديث 4.