بازگشت

عداوت هشام بن عبدالملك با امام باقر


در يكي از برخوردهايي كه ميان زيد بن علي - برادر امام باقر (ع) - با هشام بن عبدالملك رخ داد، هشام از موضع كبر و غرور گفت: برادرت بقره چه كرد؟!

زيد بن علي به او پاسخ داد: بد گونه اي با رسول خدا (ص) مخالفت كردي، زيرا لقب باقر لقبي است كه پيامبر اكرم (ص) براي برادرم - محمد بن علي - انتخاب كرده



[ صفحه 191]



است، ولي تو وي را (بقره) مي نامي! بي ترديد تو در قيامت هم با پيامبر اختلاف خواهي داشت، او به بهشت وارد مي شود و تو در آتش! [1] .

شايد در يكي از نخستين برخوردهاي هشام با امام باقر (ع) بود كه وي در صدد برآمد تا امام را به وسيله ي طرح سؤال به بن بست بكشاند، و از اين طريق، مقام علمي آن حضرت را مخدوش ساخته و آتش كينه و حسد خود را قدري فرو نشاند.

هشام براي مراسم حج به مكه آمده بود، و در حالي كه بر دست خدمتكارش - سالم - تكيه داشت، وارد مسجدالحرام شد.

سالم كه قبلا امام باقر (ع) را ديده بود و مي شناخت و نيز مي دانست كه هشام نسبت به آن حضرت حساسيت و عناد دارد، با ديدن امام باقر (ع) رو به هشام كرد و گفت: آن شخص محمد بن علي است.

هشام پرسيد: اين همان شخصي است كه مردم عراق شيفته ي اويند و از او خط مي گيرند؟

سالم گفت: آري اين شخص هموست.

هشام گفت: پس هم اكنون نزد او برو و بگو هشام بن عبدالملك، پيشواي مؤمنان! مي پرسد: هنگامي كه مردم در روز قيامت محشور مي شوند و گرد مي آيند، چه مي خورند و مي آشامند تا كار حسابرسي آنان تمام شود؟

سالم نزد امام آمد و سؤالش را مطرح كرد. امام در پاسخ او فرمود: در آن روز زمين چون قرص پاكيزه اي است و آب ها در آن جاري است و مردم از آن مي خورند و مي آشامند.

سالم نزد هشام بازگشت و سخن امام را بازگو كرد.

هشام با شنيدن اين پاسخ، گويي راهي تازه براي غلبه بر امام يافته باشد لذا گفت: اكنون باز گرد و بپرس: آيا دشواري ها و مشكلات روز قيامت مجال خواهد داد كه كسي به خوردن و آشاميدن بپردازد!

امام باقر (ع) در پاسخ او فرمود: مشكلات قيامت باعث نمي شود انسان ها از آب و غذاي خود غافل شوند؛ چه مشكلات اهل دوزخ به مراتب بيشتر از درد و رنج مردم



[ صفحه 192]



در صحنه ي محشر است، ولي با اين حال، دوزخيان از آب و غذا بي نياز نيستند و درد و رنج آتش و شكنجه هاي جهنم باعث نمي شود كه رنج گرسنگي و تشنگي را فراموش كنند، و بدين جهت خداوند در قرآن بيان كرده است كه دوزخيان به اهل بهشت التماس مي كنند و مي گويند: «افيضوا علينا من الماء او مما رزقكم الله» [2] يعني؛ از آب ها يا آنچه خدا به شما روزي كرده است، مقداري هم به ما ببخشيد.

هشام با شنيدن اين پاسخ ديگر ساكت شد و نتوانست هدفش را دنبال كند [3] .


پاورقي

[1] عمدة الطالب 139.

[2] اعراف / 50.

[3] احتجاج طبرسي 2 / 323؛ روضة الواعظين 1 / 303؛ كشف الغمة 2 / 331؛ سير اعلام النبلاء 4 / 405؛ الفصول المهمة 214؛ احقاق الحق 12 / 178؛ نورالابصار 143.