بازگشت

شهادت زيد بن علي بن الحسين


قيام و شهادت زيد بن علي (ع) در دوران حكومت هشام بن عبدالملك، به سال 121 ه [1] از دلايل انكارناپذير حاكميت استبداد در آن عصر است.

برخي از مورخان نا آگاهانه يا مغرضانه در توصيف دوره ي خلافت هشام گفته اند: مردم در خلافت او آرامش و آسايش داشتند و كسي عليه او خروج نكرد و در



[ صفحه 199]



مقابل وي نايستاد، جز زيد بن علي بن الحسين كه در اطراف كوفه به تبليغ عليه خلافت هشام پرداخت و هشام براي سركوب وي ابن هبيره را فرستاد و او زيد را دستگير كرد و به قتل رسانيد، بي آنكه از هشام فرمان قتل گرفته باشد، زماني كه خبر كشته شدن زيد به هشام رسيد، كار بي مشورت ابن هبيره بر او گردن آمد و وي را به خاطر كشتن مردي قرشي آن هم بدون مشورت، ملامت كرد! [2] .

پس از تحقيق در ساير منابع تاريخي آشكار مي شود كه سكوت عصر او نه معلول آسايش و رفاه بلكه نتيجه ي مشكلات اجتماعي و نيز برنامه هاي سركوب گرانه ي هشام بوده است و اگر هشام در برابر كشته شدن زيد، چنين وانمود كرده باشد كه به قتل او رضا نداشته است، اين چيزي است كه در موارد مشابه آن بعدها ديده شد كه قاتلان ائمه خود به سوگواري براي آنان مي پرداختند؛ زيرا از پيامدهاي قتل آل علي به شدت هراسان بودند و نتايج بحران آفرين آن را بارها و بارها ديده و به خاطر داشتند. بهترين گواه اين دعا، حركت ها و آشوب هاي گسترده اي بود كه پس از شهادت زيد بن علي بن الحسين در خراسان رخ داد.

شيعيان خراسان به جنبش آمدند و حركت هاي نهاني آنان علني گرديد، همدستان و هواخواهانشان انبوه شد، ستم هايي كه بني اميه بر خاندان پيامبر روا داشته بودند براي مردم باز مي گفتند تا شهري باقي نماند، مگر اين كه اين جريان ها در آن راه يافت. [3] .

اين نقل هاي تاريخي از جهات متعدد نادرستي نقل پيشين را روشن مي سازد.

علاوه بر اين، آنچه با بدن زيد پس از شهادتش انجام دادند، نمايانگر شدت عداوت هشام نسبت به آل علي (ع) است؛ زيرا ياران زيد، بدن او را در مسير جريان جوي آبي پنهان كرده بودند ولي يوسف والي كوفه آن را به وسيله ي فرد جاسوسي پيدا كرد، بدن زيد را بر صليب كشيدند در حالي كه عريان بود و جامه نداشت.

شاعري از بني اميه چنين سرود:



صلبنالكم زيدا علي جذع نخلة

ولم ارمهديا علي الجذع يصلب





[ صفحه 200]



يعني: ما زيد را بر شاخه هاي نخل به دار آويختيم.

و من هيچ مهدي اي را نمي شناسم و نديده ام كه بر شاخه ها به صليب كشيده شود!

در اين تعبيرها، تعريض و كنايه است به انديشه ي شيعه درباره ي قيام مهدي (ع).

به هر حال اين هشام بود كه سرانجام به يوسف فرمان داد كه بدن زيد را بسوزانند و خاكستر آن را به باد دهد! [4] .


پاورقي

[1] برخي سال شهادت زيد را سال 122 ه دانسته اند. رك: مروج الذهب 3 / 206.

[2] الامامة و السياسة 1-2 / 125.

[3] تاريخ يعقوبي 2 / 326.

[4] مروج الذهب 3 / 207.