بازگشت

دعاها و نيايش ها


دعاها و نيايش هاي امام باقر (ع)، در نظر اهل معرفت و بينش، خود چشمه اي



[ صفحه 235]



جوشان از درس هاي توحيدي و اخلاقي است.

آگاهاني كه علم را از مبدأ زلال وحي به ارث برده اند و گنجينه هاي معرفت را سينه به سينه از رسول خدا گرفته اند، در راز و نيازهايشان با خدا نيز، پيامدار ارزش ها و ترسيم كننده ي چهره ي انسان وارسته و متعالي هستند.

اگر ما از دعاها، سود نمي جوييم، بدان جهت است كه جز ظاهر الفاظ، از آن چيزي دريافت نمي كنيم، و معاني و لوازم آن معاني را مورد تأمل قرار نمي دهيم.

اكنون با تأملي بايسته به بخشي از دعاهاي امام باقر (ع) مي نگريم:

امام باقر (ع) پس از نماز شب، هماره اين دعا را زمزمه مي كرد:

لا اله الا الله وحده لا شريك له؛

معبودي جز خداي يگانه ي بي شريك نيست.

له الملك و له الحمد؛

فرمانروايي بر نظام هستي در انحصار او است و همه ي ستايش ها نيز.

يحيي و يميت و يميت و يحيي؛

حيات مي بخشد و مي ميراند، مي ميراند و زنده مي سازد.

بيده الخير و هو علي كل شي ء قدير؛

هر خير و ارزشي در قملرو و اراده ي او است و او بر هر چيز توانا است.

اللهم لك الحمد يا رب؛

بار الها! ستايش ها، همه مخصوص تو است.

انت نور السماوات و الارض؛

تو نور آسمان ها و زميني.

فلك الحمد؛

پس (بر اين روشني وجود) تنها تو را بايد ستود.

انت قوام السماوات و الارض؛

تو مايه ي قوام و ايستايي آسمان ها و زميني.

فلك الحمد؛

پس (بر اين ايستايي و استحكام نظام هستي) تنها تو را بايد ستايش كرد.

و انت جمال السماوات و الارض؛



[ صفحه 236]



و تو جمال و زيبايي آسمان ها و زميني.

فلك الحمد؛

پس تو را بر اين جمال، ستايش و حمد بايد كرد.

و انت تجيب دعوة المضطرين؛

و تويي پاسخگوي نيازمندان افتاده در دام ناگزيري و اضطرار.

فلك الحمد؛

پس (بر اين پاسخگويي و مشكل گشايي) تو را ستايش باد.

و انت ارحم الراحمين؛

در حالي كه تو مهربانترين مهرباناني.

اللهم بك تنزل كل حاجة؛

بار الها! هر نيازي، سرانجام رو به تو دارد.

فلك الحمد؛

پس تو را (بر اين منزلت) سپاس!

و بك يا الهي انزلت حوائجي الليلة؛

خداوندا! امشب من نيز خواسته ها و آرزوهايم را به پيشگاه تو آورده ام.

فاقضها لي يا قاضي الحوائج؛

پس نيازهايم را بر آور اي بر آورنده ي نيازها.

اللهم انت الحق؛

بار الها! تو خود حقي، تمام حق

و قولك الحق؛

و سخن و پيام تو حق (مبرا از نارسايي و ضعف)

و وعدك الحق؛

و وعده هاي تو حق (بدون تخلف و دروغ)

و انت ملك الحق؛

و فرمانروايي تو حق (به دور از بيهودگي و ظلم)

اشهد ان لقائك الحق؛

گواهي مي دهم كه ملاقات تو (مشاهده ي نظام كيفر و پاداش تو در قيامت و يقين



[ صفحه 237]



به حقانيت وعده هايت) حق است و تحقق پذير.

و ان الساعة اتية لا ريب فيها؛

و گواهي مي دهم كه لحظه ي بر پايي قيامت خواهد آمد و شكي در آن راه ندارد.

و انك تبعث من في القبور؛

و اقرار مي كنم كه تمامي خفتگان در گور را زنده خواهي ساخت و بر خواهي انگيخت.

اللهم لك اسلمت؛

بارالها، تنها در برابر تو تسليم و فرمانبرم.

و بك امنت؛

و به تو ايمان دارم.

و عليك توكلت؛

و بر تو توكل كرده ام.

و بك خاصمت؛

و به وسيله ي تو و به اتكاي بر تو با دشمنان، ستيز كنم.

و اليك حاكمت؛

و تو را در امور حاكم و داور گزينم.

فاغفر لي ما قدمت و اخرت؛

پس آنچه را در گذشته انجام داده ام و يا آنچه را كه به تأخير افكنده ام، بر من ببخشاي.

و اسررت و اعلنت؛

چه كارهايي كه در نهان انجام داده ام و چه آنچه را كه آشكار مرتكب شده ام.

انك الحي الذي لا اله الا انت. [1] .

همانا تويي آن حقيقت زنده (كه مرگ و فنا نداري) همان معبود يگانه ي بي همتا. اگر در مضمون عالي اين نيايش دقت شود، فشرده اي است از پيام هاي به حق قرآن، كه به ترتيب، اين درس ها و پيام ها را با زبان عشق و نيايش و خضوع و بندگي به



[ صفحه 238]



روح و اعماق وجود انسان، مي رساند.

يگانگي خدا در معبوديت، يگانگي خدا در فرمانروايي بر هستي، عظمت و والايي قابل ستايش فرمانروايي بهينه ي خدا، مرگ و حيات مقهور خدا و قانون آن در اختيار او، خدا مبدأ و منشأ همه ي ارزش ها در نظام وجود، خدا داراي قدرت مطلق، پروردگاري خدا و تكامل بخشي او به خلق، شايان ستايش، نور وجود و تكامل و رهيابي در نظام جهان متكي به خدا، قوام و پايداري جهان، از آن خدا، زيبايي آسمان ها و زمين در پرتو جلوه ي جمال خدا. (خدا با چنين ويژگي ها و صفات) تنها ملجأ نيازمندان و تنها پاسخگوي واقعي ايشان، حقانيت وجود خدا، قرآن، وعده ي بهشت و دوزخ، حقانيت قيامت و لقاي الهي، حقانيت رستاخيز آدميان از قبرها، اقرار دوباره و چند باره به تسليم و ايمان و توكل و...

اين ها همه و همه، همان پيام هايي است كه در سراسر قرآن، مورد توجه وحي است و خداوند به آدميان يادآوري كرده است.

نيايشي ديگر

امام باقر (ع) پس از نماز شب در نيايش با خداوند اين فرازها را بيان مي داشت:

اللهم بحق محمد و آل محمد، صل علي محمد و آل محمد؛

خداوندا! به حق محمد و خاندان او بر محمد و خاندانش درود فرست.

و لا تؤمنا مكرك؛

خداوندا! ما را فارغ از مكرت (غافل از برنامه ها و مجازات هايي كه براي گنهكاران قرار داده اي) قرار مده.

و لا تنسنا ذكرك؛

و ما را از ياد خويش در سراب غفلت و فراموشي رها مكن.

و لا تكشف عنا سترك؛

پوشش و حجاب خطا پوشت را از كردار ما بر مگير (ما را رسوا مكن).

و لا تحرمنا فضلك؛

ما را از لطف و فضل خويش محروم و بي بهره مدار.

و لا تحل علينا غضبك؛

خشمت را بر ما جاري مساز.



[ صفحه 239]



و لا تباعدنا من جوارك؛

و ما را از جوار رحمتت دور مگردان.

و لا تنقصنا من رحمتك؛

و رحمت هايت را از ما دريغ مكن.

و لا تنزع عنا بركاتك؛

و بركاتت را از ما دور مگردان.

و لا تمنعنا عافيتك؛

و ما را از سلامتي و عافيتت، بي بهره مساز.

و اصلح لنا ما اعطيتنا؛

و آنچه را كه به ما عطا كرده اي، سامان بخش و مايه ي صلاح ما قرار ده.

و زدنا من فضلك المبارك الطيب الحسن الجميل؛

از الطاف ديرپايت و از نعمت هاي پاكيزه، نيكو و زبيايت ما را افزون عطا كن.

و لا تغير ما بنا من نعمتك؛

به خاطر رفتار ناشايست ما، نعمت هايت را باز مگير و تغيير مده.

و لا تؤيسنا من روحك؛

و ما را از امداد و حمايت و لطفت مأيوس مگردان.

و لا تهنا بكرامتك؛

به بزرگواري خويش، ما را خوار مگردان.

و لا تضلنا بعد اذ هديتنا؛

و پس از راهيابي به هدايت، ما را در گمراهي فرو مگذار.

وهب لنا من لدنك رحمة؛

و از جانب خويش رحمتي ويژه به ما ارزاني دار.

انك انت الوهاب؛

همانا تو بخشش ها و الطاف بسيار داري.

اللهم اجعل قلوبنا سالمة؛

بار الها! قلب هايمان را سالم (فاقد كبر و شقاوت و...) قرار ده.

و ارواحنا طيبة؛



[ صفحه 240]



و روحمان را پاكيزه.

و السنتنا صادقة؛

و زبانمان را صادق و راستگو

و ايماننا دائما؛

و ايمانمان را هميشگي و پايدار

و يقيننا صادقا؛

و يقين ما را راستين.

و تجارتنا لا تبور؛

و داد و ستدمان را (در ميدان عمر) بارور و بي شكست قرار ده!

ربنا آتنا في الدنيا حسنة؛

پروردگارا! هم در دنيا به ما نيكي عطا كن.

و في الآخرة حسنة؛

و هم در آخرت.

و قنا عذاب النار. [2] .

و ما را از فرو افتادن در آتش دوزخ نگاهدار!

نيايشي ديگر

مردان خدا، در هنگام تلاش و استراحت، اندوه و شادي، سختي و آساني و... از ياد خدا و نيايش با او غافل نمي مانند.

امام باقر (ع)، علاوه بر نيايش ها و دعاهاي پر محتوايي كه پس از نمازها و در دل شب، به درگاه خدا عرضه مي داشت، حتي به هنگام استراحت و خوابيدن نيز خويش را در محضر او مي ديد و با محبوب خود، راز و نياز مي نمود و مي گفت:

بسم الله الرحمن الرحيم.

به نام خداوند بخشنده ي مهربان

اللهم اني اسلمت نفسي اليك؛

بارالها! جانم را به پيشگاهت تسليم داشته (سراپا رام و فرمانبر توام)



[ صفحه 241]



و وجهت وجهي اليك؛

تمام توجهم را به سوي تو معطوف داشته ام.

و فوضت امري اليك؛

سامان همه ي امورم را به تو واگذار كرده (از تو انتظار سامان بخشي دارم).

والجأت ظهري اليك؛

به لطف و امداد تو تكيه دارم و پناه آورده ام.

توكلت عليك رهبة منك؛

بر تو توكل دارم در حالي كه از مخالفت با فرمان هايت بيمناكم.

و رغبة اليك؛

و به نعمت ها و لطف تو اميدوارم و به آن ها چشم دوخته ام.

لا منجي و لا ملجأ منك الا اليك؛

هيچ جايي براي نجات و هيچ پناهگاهي نيست (كه به هنگام نافرماني تو به آنجا گريزيم) جز به سوي خود تو!،

آمنت بكتابك الذي انزلت؛

به كتاب آسماني اي كه فرو فرستاده اي.

و برسولك الذي ارسلت. [3] .

و نيز به پيامبري كه مبعوث داشته اي، ايمان دارم.

امام (ع) پس از اين راز و نياز عارفانه، مشغول تسبيح حضرت زهرا (س) مي شد كه آن چيزي جز ذكر «الله اكبر» و «الحمد لله» و «سبحان الله» نيست.

اگر در مضمون نيايش فوق تأمل شود، تناسب مطالب آن با هنگام خواب، آشكار مي گردد؛ چه، خواب، نمودي است از مرگ، و لحظه ي خوابيدن، لحظه اي است كه مي تواند شباهت هاي زيادي به لحظه ي مردن آدمي داشته باشد. لحظه اي كه بايد تلاش هاي گذشته را كنار نهاد و تسليم خاموشي و بي ارادگي شد و قدم در ميداني گذاشت كه انسان قادر به جلب منفعت براي خويش يا دفع زيان از خود نيست. و آدمي به شدت خود را نيازمند حامي و نگاهبان مي بيند.



[ صفحه 242]



اين جا است كه امام باقر (ع) نفس خويش را تسليم پروردگار مي بيند، توجه خود را تنها به جانب او قرار مي دهد، سرنوشتش را به خدا تفويض مي كند و.. سرانجام به حقانيت كتاب الهي و رسالت پيامبر (ص) دوباره و چند باره اقرار مي كند.

امروز در پرتو علوم تربيتي، تأثير سازنده ي اين افزارها - آن هم در لحظات حساس زندگي - تبيين شده است، و بر اهل دانش و بينش مخفي نيست.



[ صفحه 245]




پاورقي

[1] الجنة الواقية، كفعمي 30؛ ائمتنا 1 / 383.

[2] ائمتنا 1 / 382 از الجنة الواقية للداماد.

[3] مفتاح الفلاح 212؛ ائمتنا 1 / 382.