بازگشت

تجلي دانش و حكمت در سخنان باقرالعلوم


گفتار هر انسان، نمايانگر عقل و انديشه و شخصيت علمي و معنوي او است.

چنان كه علي (ع) فرموده است:

«للسان ترجمان العقل». [1] .

يعني: زبان و كلام، ترجمان عقل آدمي است.

گفتار هر فرد، نه تنها آينه ي عقل او است، بلكه نمايانگر ابعاد مختلف شخصيت وي نيز مي باشد.

«اللسان ميزان الانسان». [2] .

يعني: سخنان انسان، ميزان شناخت شخصيت و كمالات انساني او است.

آن چه از فرزانگان و انديشمندان، در تاريخ به يادگار مي ماند، سخنان عالمانه و حكيمانه اي است كه براي نسل هاي بعد، راهگشا و درس آموز مي باشد. با همين گنجينه هاي گرانبها است كه مي توان صاحبان ارزش و دانش را از گزافه گويان و شخصيت هاي كاذب تاريخ باز شناخت.

انديشمندان حق جو، كافي است كه نگاهي به خطبه ها، حكمت ها و درس هاي ثبت شده از ائمه ي معصومين (ع) در برگهاي كتاب هاي تاريخ و حديث بيفكنند، آن ها را با



[ صفحه 246]



ساير آثار علمي و گفتار و رفتار مدعيان علم و غاصبان پيشوايي مقايسه كنند، تا جلوه ي حق را با همه ي شكوه و عظمت آن، در سيماي خاندان رسالت، مشاهده كنند.

چه بجا و واقع بينانه است اين عبارت ها در توصيف سخنان و احاديث اهل بيت (ع):

كلامكم نور، و امركم رشد، و وصيتكم التقوي، و فعلكم الخير، و عادتكم الاحسان، و سجيتكم الكرم.

يعني: كلام شما نور و روشنايي، و فرمان و رهنمودتان تكامل و بالندگي، و سفارشتان تقوا، و رفتارتان نيك، عادتتان احسان، و منش شما كرامت و بزرگواري است.

ائمه ي معصومين (ع) اين مقام را در پرتو فضل و رحمت الهي به دست آورده اند، و همه ي آنان در علم و عمل و كرامت هاي انساني و ارزش هاي ديني برابرند، اما روزگار به تناسب تنگناها و سهولت هايي كه داشته است، گاه مجال ظهور و بروز به اين گنجينه هاي الهي نداده است و زماني از خشونت خود كاسته، و به مردم فرصت داده است تا ابعاد بيشتري از شخصيت علمي و معنوي خاندان رسالت (ع) را بشناسند.

امام باقر (ع) در شمار اندك اماماني است كه حكومت هاي جبار به دليل مشكلات داخلي خود، وي را مجال دادند تا به تربيت و هدايت و تعليم امت اسلامي بپردازد و با تشكيل كرسي عظيم درسي، معارف الهي و دانش ناب ديني را از انزواي مهجوريت بيرون آورد و چونان زلال باران، دلشدگان تشنه ي حقيقت را سيراب سازد.

برترين گواه ارجمندي باران، پاكي، صافي و حياتبخشي قطره هاي آن است.

و گوياترين شاهد مقام والاي باقرالعلوم (ع)، درس ها و حكمت ها و موشكافي هاي علمي و سخنان پر محتوا و سازنده ي او است.

امام باقر (ع) بارها و بارها، خود به اين حقيقت تصريح كرده است كه امامان وارث علمي برترند. برتر از آنچه نزد ديگر انسان ها يافت مي شود.

آن حضرت آيه ي «بل هو آيات بينات في صدور الذين اوتوا العلم» [3] را تلاوت



[ صفحه 247]



مي كرد. (يعني: قرآن آياتي است روشن در سينه ي آنان كه از علم برخوردار شده اند و به آنان دانش عطا شده است) آن گاه با دست به سينه ي خويش اشاره مي كرد [4] و خود را مصداق آيه ي ياد شده معرفي مي نمود.

در بياني ديگر از آن حضرت چنين نقل شده است:

هيچ كس از ميان مردم مدعي جمع تمامي قرآن نيست، مگر آن كه به دروغ ادعا كند؛ زيرا (پس از رسول خدا صلوات الله عليه) كسي همانند علي بن ابي طالب و ائمه بعد از او، قرآن را آن گونه كه نازل شده جمع و حفظ نكرده است. [5] .

هر چند محور علوم ائمه (ع) معارف ديني و قرآني است، اما ايشان از شناخت زمان و رخدادها و مقتضيات آن نيز بهره ي وافر داشته اند.

امام باقر (ع) در اين زمينه مي فرمايد:

از جمله علومي كه به ما عطا شده است، تفسير قرآن و احكام آن و دانش تحولات زمان و مقتضيات آن است... [6] .

و در حديثي ديگر، پس از توصيف ارزش علم، بيان داشته است كه:

خداوند به وسيله ي همين دانش است كه گروهي را بر ديگران برتري بخشيده و در طريق ارزش ها، پيشوايشان قرار داده است، تا مردم در رفتار خود به آنان اقتدا كنند. [7] .

بايد توجه داشت كه اولا، ذخاير معرفتي بر جاي مانده از آن حضرت، خود گواهي متقن بر درستي مطالب فوق مي باشد، و ثانيا، اظهار اين سخنان در برابر اعضاي يك جامعه ي بزرگ كه در آن صاحبان دانش و مدعيان علم كم نبوده اند، خود مي تواند بيانگر گوشه اي از موقعيت علمي بارز و انكارناپذير آن حضرت باشد؛ چه، مدعيان علم و كساني كه در برابر امام باقر (ع) بر كرسي تدريس فقه، تفسير و مباحث كلامي تكيه زده بودند، در صورتي كه مي توانستند، از مقابله ي با آن حضرت كوتاهي نداشتند و با طرح سؤال ها و مباحث علمي تفوق خود را به اثبات مي رساندند! البته



[ صفحه 248]



آن ها از اين تلاش رويگردان نبودند و مباحثه ها و مناظره هاي ايشان با ائمه (ع) و نيز امام باقر (ع) در كتاب هاي حديثي و كلامي ثبت است، ولي اين بحث ها جز تجلي عظمت علمي ائمه (ع) حاصلي براي آنان نداشته است.

اكنون براي ارائه ي نمونه اي از معارف امام باقر (ع) نگاهي خواهيم داشت به بخشي از احاديث، كه بسياري از آن ها در اصول كافي به وسيله ي پيشواي اماميه در قرن سوم؛ يعني محمد بن يعقوب كليني گردآوري شده است.

اين بررسي، ضرورة در حد يك فهرست نويسي اجمالي آن هم تنها در برخي زمينه ها مي باشد؛ زيرا تفصيل و توضيح و ژرفنگري در احاديث، مجالي ديگر مي طلبد.


پاورقي

[1] غرر الحكم.

[2] همان.

[3] عنكبوت / 49.

[4] اصول كافي ج 1، كتاب الحجة، باب ان الائمة قد اوتوا العلم... حديث 1.

[5] همان، باب انه لم يجمع القرآن كله الا الائمة (ع) حديث 1.

[6] همان، حديث 3.

[7] تعلموا العلم... يرفع الله به قوما فيجعلهم في الخير سادة، و للناس ائمة يقتدي بفعالهم... ائمتنا 1 / 363.