بازگشت

رابطه ي امام شناسي و خداشناسي


اظهار اين عقيده كه پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) راه معرفت و عبادت خدايند سخني گزاف و مبالغه آميز نيست و با عقيده ي توحيدي منافات ندارد؛ زيرا خداوند خود خواسته است كه انبيا پيام او را به خلق برسانند، و خود خواسته است تا اوصياي پيامبر، به هدايت و رهبري خلق بپردازند و آنان را به آيات الهي



[ صفحه 259]



توجه دهند و قرآن را به ايشان تعليم داده، قوانين شريعت را بر ايشان تشريح كنند.

خداوند همچنان كه بادها را وسيله ي حركت ابرها، و ابرها را وسيله ي ريزش باران و باران را وسيله ي رويش گياهان و جوشش چشمه ها و سيراب گشتن تشنگان قرار داده است، انبيا و اوصياي معصوم را مايه ي هدايت و تكامل انسان ها و واسطه ي ميان خويش و بندگان قرار داده است. و همچنان كه عوامل طبيعي، واسطه ي فيض و رحمت الهي بر خلقند؛ رهبران الهي (پيامبر و اوصياي او) نيز واسطه ي هدايت مردم و رسيدن فيض عظيم الهي به انسان هايند.

امام صادق (ع) به اين حقيقت تصريح كرده و فرموده است:

خداوند امتناع دارد از اين كه امور جهان از طريقي، جز طريق عوامل و اسباب جريان يابد. از اين رو براي هر چيزي، سبب خاصي قرار داده است و براي هر سببي، شرحي تعيين كرده و براي هر شرح، علمي مقرر داشته و براي هر علم، راهي روشنگر معين نموده است. خدا را كسي خواهد شناخت كه اين راه روشنگر را بشناسد و به خدا ره نخواهد برد، كسي كه به راه صحيح شناخت ره نبرد. اين راه گويا و روشنگر، رسول اكرم (ص) و ما امامان معصوم هستيم. [1] .

امام باقر (ع) در ترسيم اين واقعيت فرموده است:

كسي كه رهبر الهي نداشته باشد، مانند گوسفندي است كه از گله و شبان خود جدا گشته و تمام روز را به حيرت و سرگرداني از اين سو به آن سو رود. چون شب فرا رسد، گله را با شبان مشاهده كند و به آن ها ملحق شود و تا صبح در خوابگاه آن ها بيارمد، اما همين كه صبح گرديد، از آن شبان و گله نيز احساس غربت و ناآشنايي كرده و جدا شود و باز سرگردان بماند، هر شباني كه او را ببيند، او را به جمع خود خواند، ولي او بيمناك و ترسان از هر شبان بگريزد تا به دام گرگ گرفتار شود.

به خدا سوگند! كسي كه از امت اسلام، بدون رهبري آشكار و عادل به سر برد گمگشته و گمراه است و اگر بر اين حال بميرد، بر كفر و نفاق مرده است. (و اما مراد



[ صفحه 260]



از امام، امام عادل الهي است و نه هر پيشوايي) همانا پيشوايان جور و پيروان ايشان، از دين خدا بر كنارند، خود گمراهند و مردم را نيز گمراه كنند!... [2] .


پاورقي

[1] عن ابي عبدالله (ع) انه قال: ابي الله ان يجري الاشياء الا باسباب؛ فجعل لكل شي ء سببا، و جعل لكل سبب شرحا، جعل لكل شرح علما، و جعل لكل علم بابا ناطقا، عرفه من عرفه و جهله من جهله، ذاك رسول الله (ص) و نحن. اصول كافي، ج 1، كتاب الحجة، باب معرفة الامام، حديث 7.

[2] كل من دان الله عزوجل... و لا امام له من الله... مثله كمثل شاة ضلت عن راعيها و قطيعها فهجمت ذاهبة و جائية يومها؛ فلما جنها الليل بصرت بقطيع غنم مع راعيها فحنت اليها و اغترت بها... والله يا محمد! من اصبح من هذه الامة لا امام له من الله عزوجل ظاهر عادل اصبح ضالا تائها... اصول كافي ج 1، كتاب الحجة، باب معرفة الامام، حديث 9.