بازگشت

رابطه ي علم امام با لزوم اطاعت از او


يكي از دلايل قرآني علم امام، فرمان خداوند به اطاعت از اولي الامر است. و اولي الامر به دلايل عقلي و نقلي، نمي تواند بر شاهان و فرمانروايان معمولي منطبق گردد. زيرا به گواهي تاريخ، بيشتر فرمانروايان انسان هايي فاسد و دنياخواه و ضد دين بوده اند و عقلا محال است كه خداوند، اطاعت آنان را بر مؤمنان واجب ساخته باشد.

رواياتي بسيار در اين زمينه وارد شده است كه مراد از اولي الامر امامان معصومين و اوصياي پيامبر (ص) مي باشند. زيرا در اينان ملاك هايي وجود دارد كه شايسته ي اطاعت و پيروي مي باشند، اين ملاك ها هم در بعد عبادت و عمل و اخلاق مطرحند و هم در بعد علم و معرفت به خدا و قوانين شريعت و آنچه براي هدايت بشر لازم است.

امام باقر (ع) در روايتي دقيقا به اين استدلال تصريح كرده است كه اصولا ميان وجوب اطاعت و علم گسترده ي صاحبان امر ملازمه وجود دارد. زيرا از نظر عقل قابل پذيرش نيست كه خداوند بر بندگان خود اطاعت بي چون و چراي فردي را واجب كرده باشد كه آن فرد خود گرفتار جهل و حيرت باشد و همه ي بايسته را نداند.

بيان امام باقر (ع) چنين است:

به خدا سوگند! امكان ندارد كه عالم (كسي كه خداوند اطاعت از او را واجب ساخته است) گرفتار جهل باشد، برخي مسايل را بداند و برخي را نداند، خداوند برتر و توانمندتر و با كرامت تر از اين است كه اطاعت از فردي را بر مردم لازم گرداند ولي علوم آسمان و زمين را از او دريغ كند و پنهان دارد. [1] .


پاورقي

[1] سمعت اباجعفر (ع) يقول: لا والله لا يكون عالم جاهلا ابدا، عالما بشي ء و جاهلا بشي ء ثم قال: الله اجل و اعز و اكرم من ان يفرض طاعة عبد يحجب عنه علم سمائه و ارضه ثم قال: لا يحجب ذلك عنه. اصول كافي 1 / 262.