بازگشت

اهل گناه، محروم از ولايت امامان


اين نكته بسيار قابل توجه است كه امام باقر (ع) با همه ي آن بيان هاي رسا كه در وصف امامان و توصيف علم و مقام معنوي آنان دارد، تمام آن ارزش ها را در قلمرو بندگي خدا معرفي كرده و شيعه را از توهم كمترين شرك باز مي دارد. و تصريح مي كند كه مقام امام چيزي در قبال قدرت و اراده ي خدا نيست. امام هيچگونه اختيار



[ صفحه 266]



مستقلي براي آمرزش انسان ها ندارد و هرگز تضمين نمي كند كه كسي معصيت خدا كند و به وسيله ي محبت ائمه، آزادي مطلق بيابد! بلكه اصولا تمام بحث ولايت براي اين است كه مردم، در پرتو رهبري معصومان (ع) به بندگي خدا و توحيد و اطاعت پروردگار راهيابند نه اينكه بر اين پايه تكيه كنند و به انديشه هاي واهي دلخوش كرده و از گناه باكي نداشته باشند.

امام باقر (ع) به صراحت هر چه تمام تر مي فرمايد:

اي گروه شيعه! شما بايد الگويي نمونه، و امتي ميانه باشيد، تا غاليان و تندروان به سوي شما بازگردند و بازماندگان و جويندگان حق، خود را به شمار رسانند.

مردي از انصار مدينه، پرسيد: غاليان چه كساني هستند؟

امام فرمود: غاليان، آنانند كه درباره ي ما مطالبي را مي گويند كه ما براي خويش نگفته ايم (يعني به ما مقامي را نسبت مي دهند كه از آن خداوند است و نه ما) اين گروه از ما نيستند و ما هم از ايشان نيستيم... سپس امام فرمود: به خدا سوگند! ما از جانب خداوند، براي كسي آزادي مطلق به همراه نداريم!(تا او هر گناهي را، مرتكب شود و از كيفر ايمن بماند!) و بين ما و خدا، خويشاوندي نيست و ما در برابر خدا دليل و حجت خاصي نداريم (كه او ناگزير باشد نظر ما را بپذيرد) و ما نيز مانند همه ي مردم به وسيله ي اطاعت و بندگي خدا، به او تقرب مي جوييم. پس كسي كه مطيع خدا باشد، ولايت و محبت ما به او سود رساند و كسي كه اهل گناه باشد، ولايت و محبت ما براي او فايده اي نخواهند داشت.

واي بر شما، مباد كه به ولايت و محبت ما مغرور شده (و آن را وسيله ي توجيه گناهانتان قرار دهيد).! [1] .



[ صفحه 267]




پاورقي

[1] عن ابي جعفر (ع) قال: يا معشر الشيعة - شيعة آل محمد - كونوا النمرقة الوسطي، يرجع اليكم الغالي و يلحق بكم التالي... فقال: والله ما معنا من الله براءة و لا بيننا و بين الله قرابة و لالنا علي الله حجة و لا نتقرب الي الله الا بالطاعة، فمن كان منكم مطيعا لله تنفعه ولايتنا، و من كان منكم عاصيا لله لم تنفعه ولايتنا، و يحكم لا تغتروا، و يحكم لا تغتروا! اصول كافي 2 / 76؛ اعلام الدين 301.