بازگشت

انكار ولايت، عامل ضلالت


هرگاه معناي ولايت و جايگاه امام از ديدگاه امام باقر (ع) به دقت مورد مطالعه قرار گيرد اين حقيقت به وضوح آشكار مي شود كه دين و جامعه ي ديني، تن ها در پرتو ولايت حاكمان الهي و امامت شايسته ترين شخصيت هاي علمي و معنوي (معصومان عليهم السلام) است كه مي تواند به حيات خويش ادامه داده و راه تعالي و عزت را بپيمايد.

اگر اسلام، فقط بيانگر يك سلسله از مسايل فردي و عبادي بود و تنها رابطه ي ميان خلق و خدا - آن هم در زاويه ي خلوت خانه ها و عبادتگاه ها - را نشان مي داد، به راستي مسأله ي امامت و ولايت نمي توانست تا بدين پايه مهم و ضروري باشد. و جا داشت كه اصل امامت را از قلمرو اصول دين خارج بدانيم ولي در آن صورت به دنبال اصل امامت و ولايت، بسياري از فروع و تكاليف دين نيز بايد از قلمرو مسايل ديني خارج شوند! مانند مسأله ي جهاد، امر به معروف و نهي از منكر، لزوم مبارزه با شرك و كفر، اجراي حدود الهي در جامعه و...! زيرا همه ي اين امور، بيش از اين كه عبادتي فردي بشمار آيند، حركتي اجتماعي هستند كه گسترش دين و حاكميت قوانين اسلامي و اصلاح جوامع بشري را دنبال مي كنند.

بنابراين ميان مسأله ي ولايت و تحقق آرمان هاي اصولي و زيربنايي دين پيوندي تفكيك ناپذير وجود دارد. به طوري كه نفي هر يك به نفي ديگري منتهي مي شود.

آنان كه ولايت را از معنا تهي كرده و پوسته ي ظاهري آن را گرفته باشند و در لواي ولايت ائمه، در انديشه ي تحقق آرمان هاي اصولي دين نباشند و به دستورات الهي عمل نكنند، به همان اندازه از واقعيت دور شده اند كه آرمانخواهان و عدالتجويان منكر ولايت!

اين هر دو نكته در احاديث امام باقر (ع) به روشني تبيين شده است. چه اينكه در همين نوشته، تحت عنوان «ولايت، عامل استواري دين» و «دستيابي به ولايت امامان، تنها در پرتو عمل» و «اهل گناه، محروم از ولايت امامان» به برخي روايات اشاره كرديم كه امام، از تمسك ظاهري به ولايت و دلخوش داشتن به اين تظاهر، نهي مي فرمود.

و اما آنچه در اين فصل دنبال مي شود، آن روي سكه است. يعني كساني كه در



[ صفحه 268]



انديشه ي تقرب به خدا و عظمت بخشيدن به اسلام و حاكميت قوانين الهي هستند ولي اصل ولايت را به معناي صحيح آن، قبول ندارند و امامت اوصياي پيامبر (ص) را نپذيرفته اند! اينان نيز تلاش هايشان به فرجامي نمي رسد. زيرا حركت توده ها، بدون رهبري صحيح، به بيراهه منتهي مي شود. و عبادت هاي فردي انسان ها در زاويه ي خلوت خانه ها و به دور از جهاد و حركت در لواي صاحبان ولايت حق چون بركه اي دور افتاده خواهد بود كه در طول زندگي يك نسل فرو نشسته و چه بسا خواهد گنديد!

ولايت است كه عمل و عقيده و روح مؤمنان را چون رودي زاينده در بستر تاريخ روان ساخته و نسل ها را از زلال ايمان بهره مند مي سازد و جوانه هاي عزت را در گستره ي امت اسلامي به حيات مي نشاند.

اكنون با اين نگرش، بيان امام باقر (ع) را بايد مورد دقت قرار داد كه مي فرمود:

هر كس كه با تلاش و سعي در طريق عبادت خدا گام نهد ولي امامي از جانب خدا نداشته باشد، تلاشش مورد پذيرش نخواهد بود و او گمراه و سرگردان است و مورد نكوهش خداوند مي باشد. [1] .

فهم عميق اين گونه احاديث، براي سطحي نگران - چه موافق و چه مخالف - ميسر نيست. زيرا اگر روح كلام امام درك نشود، موافقان كوته نگر گرفتار غلو، و مخالفان ستيزه جو گرفتار كج فهمي و بدبيني نسبت به عقايد اماميه خواهند شد.


پاورقي

[1] سمعت اباجعفر (ع) يقول: كل من دان الله عزوجل بعبادة يجهد فيها نفسه و لا امام له من الله فسعيه غير مقبول، و هو ضال متحير، والله شاني لاعماله. اصول كافي 1 / 183.