بازگشت

تاءملي چند در اين روايت .(72)


در ايـنـكـه امـام بـاقـر عـليـه السـلام درزمـان عـبـدالمـلك بـن مـروان .(73) يـك رجـل عـلمـي ، سـيـاسـي واجـتـمـاعـي مـعـروف و شناخته شده بوده است ، حرفي نيست و همچنان كه نـوشـتيم آوازه و شهرت علمي سياسي امام به شام رسيده بود و عبدالملك از عظمت و شخصيت امام هـراس بـرداشـت ؛ ولي بـا هـمـه ايـن مـطـالب در ايـن روايـت مـطـالبـي اسـت كـه تاءمل درآنها ما را نسبت به صحت اين روايت به ترديد مي اندازد.

الف ـ بـنـابـرايـن روايـت ، هـارون الرشيد اين حقيقت را آشكار كرده وتا آن زمان كسي اين حقيقت و فـضـيـلت امـام بـاقـر(ع ) را نـمـي دانـسـتـه اسـت ؛ در حـالي كـه فـضـايـل مـهـمـتـر از ايـن نـقـل شـده اسـت ، چـگـونـه كـسـي جـراءت نـكـرده ايـن فـضـيـلت را نـقـل كـنـد؟! چـطـور ايـن مـطـلب از زبـان هـارون الرشـيـد نقل شده كه هم دشمن علويان است و هم دشمن امويان !؟

ب ـ بـنـابـر روايـت در آن زمـان اكـثـر مـردم مـصـر مـسـيـحـي بـودنـد و حـال آنـكـه بـيـش از نـيـم قـرن از فتح مصر گذشته است ؛ پس چگونه هنوز بيشتر مردم مسيحي بودند؟

ج ـ آيـا ايـن روايـت نـمـي خـواهـد عـبـدالمـلك را غـيـورتـر از هـمـه خـلفـاي قبل حتي خليفه دوم معرفي كند، زيرا خليفه دوم درهمي كه زد با نقش كسروي بود نه اسلامي ؟

د ـ آيـا بـنـابـراين روايت امام باقر مردي قسي القلب ـ حتي قسي القلب ترا ز عبدالملك نيست ؟ زيـرا عـبـدالمـلك دسـتـور مـي دهد هر كس از پارچه ها و كاغذهاي با آرم شرك استفاده كرد، تنبيه وعقاب شود ولي امام پيشنهاد مي دهد كه هر كس ازسكه هاي اسلامي استفاده نكرد، كشته شود؟!

و... .

واما علاوه بر اينها، چند اشكال ديگر نيز بر اين روايت وارد است ازجمله :

الف ـ در فـرازي از ايـن نـقـل آمـده كـه مـلك روم گـفـت : (همه سكه ها ازدرهم و دينار، در بلاد روم ضـرب مـي شـود.) و حـال آنـكـه در قـسـمـتـي ديـگـر از هـمـيـن نـقـل اسـت كـه درهـمـهـاي كـسـروي بـا نـقـش فـارسـي درآن وقـت متداول بوده است ؟!

ب ـ در ايـن نـقـل تـصـريح وتاكيد مي شود براينكه اولين خليفه اسلامي كه سكّه ضرب كرد، عـبـدالمـلك امـوي بـود و حـال آنـكـه مـورخـان نـوشـتـه انـد كـه عـمـر در سال هيجدهم هجري درهم كسروي زد وبعد از او عثمان ، معاويه و مصعب بن زبير نيز درهم كسروي زده انـد ومـحـقـقـان درتـاريـخ تـصـريـح كرده اند كه اولين كسي كه سكه اسلامي ضرب كرد، اميرالمؤ منين علي بن ابي طالب (ع ) بود و خوشبختانه نمونه سكه هاي اسلامي ضرب شده در سـال 37 هـجـري توسط امام علي (ع ) كشف شد..(74) وقتي با توجه به تصريحات عـلمـا و كـشـف تـاريخ معلوم شد كه اولين سكه در زمان امام علي (ع )ضرب شده و با توجه به كـشـفيات معلوم شد كه نقش سكّه هاي ضرب شده توسط عبدالملك در سالهاي 77، 79و 80 همان نـقـش سـكـه هاي زمان امام علي (ع ) است ، معلوم مي شود كه بعد از شهادت امام علي عليه السلام وروي كـارآمـدن مـعـاويـه ، ازآنجا كه سياست وي محو نام وآثار امام عليه السلام بود، سكه هاي اسلامي ضرب شده توسط حضرت را كنار نهادند و دوباره به سكه هاي كسروي و رومي روي آوردنـد. ايـن سـيـاسـت مـنـحـوس تـوسـط جـانـشـيـنـان وي و آل زبـيـر نـيـز ادامـه يـافـت و تـا زمـان عـبـدالمـلك وضـع بـرهـمـيـن مـنـوال بـود و وقـتـي عـبـدالمـلك بـا ايـن مـشـكـل مـواجـه شـد، بـا مـشـورت و راهـنـمـايـي اهـل بـيـت عـليـهـم السـلام ايـن مـشـكل را حل كرد و در حقيقت سكه ضرب شده توسط امام علي عليه السلام دوباره رايج شد.

ج ـ از آنـجـا كـه ايـن واقـعـه در زمان حيات امام سجاد(ع ) اتفاق افتاده است ، وامام باقر(ع ) درآن زمـان بـيـن 17 تـا 20 سـال داشته ، ممكن است كه مشورت كننده امام باقر نبوده باشد و بعضي نيز تصريح كرده اند كه امام سجاد(ع ) بوده است .

البـتـه لازم بـه تـوضـيح است كه امام باقر عليه السلام درآن زمان به علم ، سياست و كياست مـشـهـور بـوده اسـت و بـعيد نيست .(75) كه خليفه مستقيما از آن بزرگوار طلب مشورت كـرده بـاشـد و مـمـكن است كه خليفه ازامام سجاد عليه السلام طلب مشورت كرده و امام سجاد به جـهـاتـي كـه در نـظـر داشـتـه است ، فرزندش امام باقر(ع ) را به شام فرستاده تا خليفه را راهنمايي كند.

در هر حال درارتباط با نقل ضرب سكه توسط عبدالملك چند مطلب قطعي است :

1ـ اولين سكه اسلامي نه به دست عبدالملك بن مروان ، بلكه به دست امام علي (ع ) ضرب شده است .

2ـ مـعـاويـه ، بـنـي امـيـه و آل زبـيـر از سـر دشـمـنـي ومـخـالفـت بـا اهل بيت و امام علي عليه السلام در مقام محو سكه هاي ضرب شده به وسيله امام و رواج دادن سكه هاي سابق بر آمدند.

3ـ جريان ضرب سكه درزمان عبدالملك و به اشاره امام باقر يا امام سجاد عليه السلام ، بود و بـا اشـاره آن بـزرگـوار سـكـه هـايـي مـشـابـه سـكـه هـاي زمـان امـام عـلي (ع ) دوبـاره ضرب شد..(76)