بازگشت

نماز


نماز برترين و با شكوه ترين مظهر رفتار عبادي هر شخص را شكل مي دهد. نماز كرنش و فروتني در برابر عظمت و جلالت خداي سبحان است. باقر العلوم عليه السلام همانند امامان معصوم پيش از خود به نماز اهتمام



[ صفحه 48]



مي داد. در شبانه روز 150 ركعت نماز انجام مي داد. [1] در هنگام نماز از خوف الهي رنگ به رنگ مي شد، انه كان اذا اقبل الي الصلوة اصفر لونه [2] نماز براي حضرت آن گونه شهد شيرين بود كه فرمود اگر نمازگزار مي دانست با چه كسي مناجات مي كند، هيچ گاه از نماز جدا نمي شد، لو يعلم المصلي من يناجي ما انفتل [3] .

در سجده نماز كه نهايت خضوع و كرنش بنده در برابر خداست، آن مقدار گريه نمود كه جاي سجده تر شد. [4] اين ذكرها را در سجده بر زبان جاري مي ساخت:

امام صادق عليه السلام نقل مي كند من بستر پدرم را آماده مي ساختم منتظر مي ماندم تا پدرم در بستر قرار گيرد، آنگاه به رختخواب خود مي رفتم.

شبي هر مقدار انتظار كشيدم پدرم نيآمد. به مسجد رفتم، ديدم همه مردم رفته اند در حال استراحت هستند. پدرم تنها در مسجد به سجده افتاده است و ذكر مي گويد، وقتي نزديك رفتم شنيدم اين جمله ها را به زبان داشت: سبحانك اللهم اللهم انت ربي حقا حقا سجدت لك يا رب تعبدا و رقا اللهم ان عملي ضعيف فضاعف لي. اللهم قني عذابك يوم تبعث عبادك و تب علي انك انت التواب الرحيم. [5] «اي خداي پاك تو در حقيقت پرورش دهنده من هستي، من به تو سجده مي كنم همانند بنده و غلامم.اي



[ صفحه 49]



خدا، عمل من ضعيف است تو بر آن فزوني بخش اي خدا، مرا از عذاب خود باز دار. به سوي من بازگشت نما كه تو توبه پذير هستي».

و نيز ابوعبيده حذاء مي گويد: باقر العلوم عليه السلام را در نماز ديدم كه در سجده اول مي گفت، أسألك بحق حبيبك محمد الا بدلت سيئاتي حسنات و حاسبتني حسابا يسيرا. «خدايا تو را به حق و مقام محمد محبوب تو مي خوانم كه گناهان مرا به نيكي ها تبديل نمايي، و در حسابرسي بر من آسان حسابرسي كني».

در سجده دوم مي گفت: أسألك بحق حبيك محمد الا كفيتني مؤونة الدنيا كل هول دون الجنة. «خدايا تو را به مقام محمد محبوب تو مي خوانم، هزينه زندگي دنياي مرا خود به عهده گيري و مرا از هر هول و هراس تا بهشت پناه دهي». در سجده سوم مي گفت: أسألك بحق حبيبك محمد لما غفرت لي الكثير من الذنوب و القليل و قبلت من عملي اليسير. «خدايا تو را به مقام محمد محبوب تو مي خوانم كه گناهان زياد و كم مرا ببخشي و اعمال نيك كم مرا بپذيري.» آنگاه در سجده چهارم مي گفت: أسألك بحق حبيبك محمد لما ادخلتني الجنة جعلتني من سكانها نجيتني من سفعات النار برحمتك و صلي الله علي محمد و آله [6] «خدايا تو را به مقام محمد محبوب تو مي خوانم كه مرا وارد بهشت نموده و مرا از سكنه بهشت قرار دهي، از پي آمدهاي آتش با رحمت خويش رهايي بخشي. بر محمد و آل محمد درود تو باد».

در هنگامي كه به حج مشرف شده بود، هنگامي كه وارد مسجدالحرام



[ صفحه 50]



مي شود با صداي بلند گريه مي كند. هنگامي كه امام صادق عليه السلام به حضرت عرض مي كند، آهسته گريه كنيد، امام پاسخ مي دهد: من با صداي بلند گريه مي كنم كه شايد خدا با نگاه رحمت به من نگاه كند، و من فردا رستگار شوم، لعل الله ينظر الي برحمة فأفوز بها غدا. آنگاه به گرد خانه طواف نمود. هنگامي كه از طواف فارغ شد، در پشت مقام ابراهيم به نماز ايستاد. هنگامي كه نمازش تمام شد، ديدم جاي سجده اش از اشك چشم تر شده است. [7] امام همام سراسر مناسك حج را نور مي بيند. انجام مناسك حاجي را نوراني مي كند. به همين خاطر در دعاهاي مناسك هماره سخن از نورانيت است. حتي در هنگام تراشيدن موهاي سر اين گونه دعا مي كند، كه خدايا بر هر تار مويي نورانيت نصيب من نما، اللهم اعطني بكل شعرة نورا يوم القيمة [8] .

امام هماره به ذكر خدا و ياد خدا مشغول بود. اهل خانه خويش را وادار مي كرد تا طلوع آفتاب (ظاهرا از طلوع فجر، يا از سحر تا طلوع آفتاب) به قرائت قرآن مشغول باشند. و هر كس قرآن نمي خواند مي فرمود ذكر خدا بگويد. [9] .

اين روش حضرت افزون بر اهتمام به ذكر خدا، اهميت اين نكته را نيز مي رساند كه امام نسبت به تربيت يافتگان خويش تا چه مقدار اهتمام مي ورزيدند. اهل خانه را با مهرباني تمام وادار مي كند و در بين طلوعين كه



[ صفحه 51]



از بهترين ساعات است مشغول ذكر خدا باشند، تا از بركت هاي ويژه اين زمان حساس محروم نشوند.

اينها اشاره كوتاه به روش عبادت و پرستش باقر العلوم عليه السلام است، آن شناخت برتر اين گونه عبادت همراه با خضوع و خشوع را در پي دارد. باشد كه انديشه زلال و رفتار پاك حضرت الگوي پيروان حقيقت قرار گيرد.


پاورقي

[1] تذكر الحفاظ، ج 1، ص 125، تاريخ ابن عساكر، ج 54، ص 280.

[2] اعلام الهدايه، ج 7، ص 33.

[3] الفقيه، ج 1، ص 135 شماره حديث 636.

[4] صفوة الصفوة، ج 2، 110، نور الابصار، ص 280، فصول المهمه، ج 2، ص 885، كشف الغمه، ج 2، ص 329، تاريخ ابن عساكر، ج 54، ص 280.

[5] فروع كافي، ج 3، ص 323.

[6] همان، ص 322.

[7] صفة الصفوة، ج 2، ص 110، نور الابصار، ص 130، فصول المهمه، ج 2، ص 885، كشف الغمه، ج 2، ص 117، تذكرة الخواص، ص 339.

[8] وسائل، ج 10، ص 190.

[9] اعلام الهدايه، ج 7، ص 34.