بازگشت

امامت


تحريف معناي امامت

بـا رحـلت امـام سـجـاد عـليـه السـلام در سـال 95 هـجـري ، امام باقر(ع ) در حالي كه حدود 38 سـال از عـمـر شـريـفـش مـي گـذشـت عـهـده دار مـنـصـب امـامـت ، ولايـت و هـدايـت شـد. بـعـد از رسـول خـدا صلي الله عليه وآله امامت مفهوم اصلي خود را از دست داد و بيشتر به معنايي مساوي مـعـنـاي خـلافـت بـه كار رفت و امام به معناي خليفه و زعيم اجتماعي ، آنهم زعيم سياسي معرفي شـد، در حـالي كـه مـعـنـاي امـامـت ازنظر قرآن و پيامبر برتر و متعالي تر از اين معنااست . امامت معنايي است نظير نبوت و تالي تِلْو نبوت ، وامام داري شوؤ ني است از جمله :

الف ـ جانشين پيامبر در بيان دين (مرجعيت ديني )

ب ـ جانشين پيامبر در رهبري سياسي اجتماع و زعامت سياسي

ج ـ رهبري وولايت معنوي .(77)

وهـمـچـنـان كه پيامبر با جهان غيب رابطه دارد و علمش ، علم افاضي و لدّني است و به خواست و عنايت خدا معصوم و در امان از هر خطا و اشتباه است ، امام نيز بايد عالم مطلق و معصوم باشد، با اين تفاوت كه امام علمش را به وساطت رسول خدا صلي الله عليه وآله مي گيرد.

اين معنا ومفهوم متعالي براي امامت ، در ابتدا به دست فراموشي سپرده شد و امام از آن مقام متعالي تـنـزل داده شـد تـا مـسـاوي زعـيـم سياسي اجتماع گرديد يعني همان معناي خلافت در عامّه . يكي ازمـحـورهـاي فـعـاليـت امـامـان عـليـهم السلام بيان معناي واقعي امامت و آشنا ساختن مردم با مفهوم واقـعـي ايـن واژه بـود. بـه طـور طـبـيـعـي اگـرآنـهـا مـعـنـا ومـفـهـوم اصيل امام را مي شناختند، بعداً آن معنا را با مدعيان مي سنجيدند و خود به خود پي مي بردند كه آن افراد شايستگي امامت را ندارند.