بازگشت

معرفي امام


بـاتوجه به اين تحريفات برامام سجاد و امام باقر عليهم السلام لازم بود كه مساءله امامت را كه يا از ذهنها دور مانده و يا اينچنين بد معرفي شده است ، براي مردم تشريح و بازسازي كنند و معلوم گردانند كه امامت يعني چه ؟ كي بايد امام باشد؟ امام چه شرايطي دارد؟ و در مرحله بعد مصداق واقعي امام رامشخص كنند و مردم را به امامت خويش بخوانند.

در دوره امـامـت سـجـاد(ع )، خـفـقـان شـديـدي حـاكـم بـود ولي امـام (ع ) بـا بيان حقايق امامت براي نزديكان و شيعيان خود و نيز با زبان دعا وفعاليتهاي ديگر توانستند جمع بسياري را با امامت وامام آشنا سازند. از جمله بيانات امام سجاد عليه السلام ، بياناتي است كه درآنها به معرفي امام بعد از خود پرداخته است از جمله :

الف ـ عـمر فرزند امام سجاد نقل مي كند: پدرم هميشه برادرم را با لقب (باقر) خطاب مي كرد. روزي پـرسـيـدم : پـدرجـان چـرا او را بـاقـر مـي نـامـي ؟ پـدرم تـبـسـمـي كـرد و حـال آنكه قبل از آن او را خندان نديده بودم . بعد سجده اي طولاني كرد و در سجده خود مكرّر مي فـرمـود: خـدايـا تـو را شـكـر بـه خـاطـر نـعـمـتـهـايـي كـه بـه مـا اهل بيت عطا فرمودي . بعد خطاب به من گفت : فرزندم ،امامت بعد ازمن تا قيام قائم عليه السلام كه زمين را ازعدل و داد پر مي كند، در نسل اوست . او امام ، پدر امامان ، معدن حلم و جايگاه علم است وعلم را مي شكافد و... ..(85)

ب ـ حـسـيـن فـرزنـد امـام زيـن العابدين (ع ) گويد: مردي از پدرم درمورد تعداد امامان پرسيدو پـدرم درجـواب فـرمـود: دوازده نـفـرنـد كه هفت نفر از آنان از صلب اين فرد است و دست بر كتف برادرم محمد نهاد..(86)

ج ـ هـنـگـامـي كه ساعات آخر عمر امام سجاد(ع ) رسيد، آن حضرت به فرزندش امام باقر عليه السـلام فـرمـود: ايـن صـنـدوق را بـه مـنـزل خـود بـبـر. آن صـنـدوق را بـه كـمك چهار نفر به مـنـزل بـردنـد. بعد از وفات امام ، برادران به حضرت باقر عرض كردند كه سهم ما را از آن صندوق بده . امام فرمود: شما درآن سهيم نيستيد، اگردرآن سهيم بوديد، پدرم آن را به من نمي داد. درآن صندوق سلاح رسول خدا وكتابهايش بود..(87)

د ـ زهـريّ گـويـد بر امام سجاد وارد شدم درحالي كه آن بزرگوار درمرض وفات بود... پس ‍ فـرزنـدش مـحـمـدبـن عـلي وارد شـد وامـام با او مدتي نجوا كرد و شنيدم كه او را به حُسن خلق سفارش مي فرمود. من كه احتمال رحلت آن بزرگوار را مي دادم گفتم : اگر امر الهي بر وفات شـمـا باشد، به چه كسي رجوع كنيم ؟ امام فرمود: اي اباعبداللّه به اين فرزندم ـ وامام باقر عـليـه السـلام رانشان داد ـ او وصيّ من ، وارث من ، ظرف علم من و معدن علم و شكافنده علم است ... گـفـتم : اي پسر رسول خدا، چرا فرزند بزرگت را وصّي خود قرار نمي دهي ؟ امام فرمود: اي ابـاعـبـداللّه ، امـامـت بـه كـوچـكـي و بـزرگـي نـيـسـت (و دراخـتـيـار مـا هـم نـمـي باشد) اينچنين رسول خدا با ما عهد كرده و در لوح و صحيفه ترتيب امامان را چنين يافته ايم .

گفتم : اي پسر رسول خدا، بنا به عهد رسول خدا، تعداد امامان چند نفر است ؟

حضرت فرمود: اسامي امامان را در لوح و صحيفه دوازده نفر يافته ايم كه آنها را به نام خود و نـام پـدرانشان ونام مادرانشان نوشته اند. بعد حضرت فرمود: هفت نفر از اوصيا از فرزندان و نسل اين فرزندم هستندكه مهدي عليه السلام در بين آنان است ..(88)