بازگشت

اقدامات امام باقر درمعرفي امامت و امام


بـا تـوجـه بـه تحريفاتي كه در زمينه مفهوم و مصداق امامت صورت گرفته بود، شناساندن مـفـهـوم اصـيل و مصداق حق امامت لازم و ضروري بود و امام باقر عليه السلام در راستاي اقدامات پـدر بـزرگـوارش بـه تـبـيـيـن ايـن مـفـهـوم عـالي ومـعـرفي مصداق آن همت گماشت كه در بحث فـعـاليـتـهـاي فرهنگي امام بحث خواهد شد و دراينجا بيانات آن بزرگوار و استدلالهاي ايشان درمعرفي خود به عنوان امام را مطرح مي كنيم .

1ـ اسـتـدلال بـا تـوجـه بـه افـضـل و اعـلم بـودن : از آنـجـا كـه امـام بـايـد اعـلم وافـضـل افـراد بـاشـد، بـلكـه بايد علم امام علم خدايي وافاضي باشد، امام باقر(ع ) همچون ديـگـر امـامـان درعـمـل ثـابـت كـرد كـه هيچكدام از علما و فضلا درعلم وهيچ فضيلت ديگري با او قـابـل قـيـاس ‍ نـيـسـتـنـد، پـس بـر همه لازم است كه به درخانه او رجوع كنند و دستورالعملهاي مـربـوط بـه ديـن و دنـيـاي خود را از او كسب كنند. در بعضي از بيانات ، امام با توجه به اين اصل مي فرمايد:

(نَحْنُ خَزَنَةُ عِلْمِاللّهِ وَنَحْنُ وُلاةُ اَمْرِاللّهِ بِنافَتَحَالاِْسْلامَ وَ بِنايَخْتِمُهُوَمِنّا تَعَلَّمُوا)

ما خزانه داران علم خدا و متوليان امر خدا هستيم . اسلام به ما آغاز شد و به ما ختم مي شود واز ما علم آموختيد..(89)

در كلام ديگري مي فرمايد:

(وَاللّهِ اِنّا لَخُزّانُ اللّهِ في سَمائِهِ وَفي اَرْضِهِ لا عَلي ذَهَبٍ وَ لا عَلي فِضَّةٍ اِلاّ عَلي عِلْمِهِ)

مـا خـزانـه داران خـدا درآسـمـان و زمـيـنـيـم امـانـه خـزانـه هاي طلا يا نقره ، بلكه خزانه هاي علم .(90)

جـلوه هـاي اين علم خدايي در آشنايي امام به زبانهاي گوناگون ، علم به زبان حيوانات ، علم بـه حـوادث پـنـهـان و اسـرار و ضماير انسانها و علم به حوادث آينده ظاهر مي شود واينها همه نشان از اتصال امام به منبع غيب و علم مطلق است ..(91)

2ـ بـشـر بـراي پيمودن راه هدايت ، احتياج به رهبر دارد و رهبري و هدايت از شؤ ون امام است . هر كـس غـيـر از امـام خـودش مـحـتـاج بـه رهـبر است و كسي كه خود محتاج رهبر است نمي تواند رهبر بـاشـد. رهـبـري شـايـسـتـه كسي است كه خود هدايت شده باشد ومحتاج هدايت ديگران نباشد. اين اصل عقلي در قرآن شريف چنين تقرير شده است :

(اَفـَمـَنْ يـَهـْدِي اِلَي الْحـَقِّ اَحـَقُّ اَنْ يـُتـَبَّعْ اَمَّنْ لا يـَهـِدّي اِلاّاَنْ يـُهـْدي مـا لَكـُمْ كـَيـْفـَ تَحْكُموُنَ).(92)

آيـا كـسي كه به حق هدايت مي كند شايسته پيروي شدن است يا كسي كه خودش تا هدايت نشود، راه نمي يابد؟ شما را چه مي شود؟ چگونه حكم مي كنيد؟

امام باقر عليه السلام با تكيه بر همين استدلال مي فرمايد:

(بـَلِيَّةُ النـّاسِ عـَلَيـْنـا عـَظـيـمـَةٌ اِنْ دَعـَوْنـا هـُمْ لَمْ يـَسـْتـَجـيـبـُوا لَنـا وَاِنْ تَرَكْناهُمْ لَمْ يَهْتَدُوا بِغَيْرِنا).(93)

ايـن ابـتلا و گرفتاري مردم بر ماسنگين است كه اگر آنان را (به هدايت خويش ) بخوانيم ما را اجابت نمي كنند و اگر واگذاريمشان به وسيله غير ما هدايت نمي شوند.

3ـ استدلال سوم امام ، مانند احتجاج امام علي (ع ) با قريش است . امام مي فرمايد:

(عـرب ادعـا كـرد كـه بـر عـجـم برتر است ووقتي عجم علت پرسيد، جواب داد: چون محمد صلي الله عـليـه وآله از عـرب اسـت و قـريـش خـود را بـرتـر از ديـگـر قـبـايـل عـرب دانست به اين استدلال كه محمد(ص ) از قريش بود. اگر اين قوم در اين حرف خود صـادقـنـد پـس بـايـد بـپـذيـرنـد كـه مـا بـر مـردم فـضـيـلت داريـم چـون مـا نـسـل پـيـامـبـريـم و اهـل بـيـت و عـتـرت خـاصـه او يـيم و كسي در اين فضيلت با ما شريك نيست .).(94)