بازگشت

اقتصادي


در خلال موارد اوضاع سياسي اجتماعي برخي نكات اقتصادي نيز اشاره شد و چون اهرم هاي اقتصادي با مديريت سياسي و اجتماعي در تعامل هستند، هر جهتي كه مديريت اجتماعي شكل گيرد هرمهاي اقتصادي را نيز به آن سمت و سو جهت مي دهد؛ در زمان حاكميت (حدود يك قرن) حزب عثمانيه اين گردش خيلي شفاف است.

مديريت سياسي محورهاي اقتصادي را گردش داده و تمام گلوگاه هاي اقتصادي به سمت هواداران حاكم در گردش است. اموال عمومي به سود آنان سرازير شده، تكاثر و فزون طلبي از جانب حزب حاكم به اوج رسيده، فقر و تهي دستي براي تشكل همسوي اهل بيت و ديگر چالش گران حزب اموي به نهايت رسيده است. اعتراف هاي تكان دهنده در سينه تاريخ در اين راستا پنهان است كه هر انسان منصف را به رنج مي آورد.

معاويه رسما بخش نامه نمود كه شيعيان علي را از ليست سهميه بيت المال حذف نمايند. خانه هاي آنان را ويران سازند، فامحوه من الديوان... و



[ صفحه 145]



اهداموا داره. [1] و شهادت آنان را در هيچ محكمه اي نپذيرند. عمال معاويه اين جنايات را در سر تا سر بلاد اسلامي انجام دادند.

از جانب ديگر معاويه دستور مي دهد هر كس مناقب عثمان را پذيرفته است، اسم خودش و پدرش و قوم و عشيره اش را به معاويه ارسال كنند. وي تمام آنان را مقرب درگاه قرار داده و عطاياي بي حساب و قطاياي زمين هاي اموال عمومي را در اختيار آنان بي حساب و كتاب قرار مي دهد [2] .

ماليات هاي سنگين براي تأمين اموال عمومي بر دوش عموم طبقات به ويژه چالشگران سنگيني مي نمايد. حيف و ميل ها و بهره وري هاي ناروا از آن وابستگان مي شود. سليمان بن عبدالملك دستور داد در گرفتن ماليات از مردم آن مقدار سخت بگيريد تا شيره آنان را بكشيد، احلب الدر فاذا انقطع احلب الدم و النجا. [3] «شير را آن مقدار بدوشيد تا تمام شود و آنگاه كه زخم شد، خون را بدوشيد»!

اين روند نابرابري اقتصادي هنگامي كه در جامعه شكل گيرد، معلوم است چه پي آمدهايي به دنبال خواهد داشت و جامعه را به چه سمت و سويي سوق خواهد داد! در چنين سيستم و جوي عموم مردم به ويژه كساني كه هواداران حكومت نيستند، در اثر تحمل فشارهاي اقتصادي هماره ضعيف تر مي شوند. وابستگان به دستگاه توان مندتر و توسعه اقتصادي بيمار گونه آنان بيشتر مي گردد.

هنگامي كه اموال عمومي به سوي وابستگان سرازير شده و تمام



[ صفحه 146]



پروژه هاي اقتصادي در اختيار آنان باشد و نيز دريافت ماليات هم به اين شيوه شكل گيرد؛ از جانب ديگر سهميه بيت المال هواداران عترت نيز قطع گردد؛ وضع اقتصادي جامعه دو قطبي شده، متمولان بي حساب، محرومان بي شمار. در اين شرايط تهي دستي و وضع نابسامان اقتصادي گريبان شيعه و محبان اهل بيت (ع) را خواهد فشرد.

اين همان حقيقتي كه بر زبان اميرالمؤمنين عليه السلام جاري شد. كه هر كس دوست دار اهل بيت است، بايد خود را براي تهي دستي آماده سازد، من احبنا اهل البيت فليعد للفقر جلبابا. [4] «هر كس دوست دار اهل بيت است بايد به فقر فراگير آماده باشد.» جلباب به پارچه اي كه تمام بدن را بپوشاند (إزار) گفته مي شود. يعني سراسر زندگي وي را تهي دستي فرا مي گيرد. و شايد هم اشاره به اين نكته باشد كه زن مسلمان آن مقدار تهي دست مي شود، كه به زحمت مي تواند پارچه اي كه بدنش را بپوشاند فراهم سازد! اين جهت گيري نظام اقتصادي حزب حاكم در زمان باقر العلوم عليه السلام مي باشد كه جامعه را به دو قطب نابرابر يعني متمول مرفه، و در كنار آن انبوه جمعيت تهي دست و گرفتار سوق مي دهد.


پاورقي

[1] نهج البلاغه ابي الحديد، ذيل خطبه 203، ج 11، ص 43.

[2] همان.

[3] كتاب الوزراء و الكتاب، ص 37.

[4] نهايه ابن اثير، ج 1، ص 283.