بازگشت

منع حديث رسول الله


از اقدام هاي ضد فرهنگي كه بعد از رحلت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم شكل گرفت، نقل احاديث رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ممنوع شد. بعد از رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم هزاران صحابه كه حضرت را ديده و از وي حديث و سخن شنيده بودند و سينه ها مملو از گوهرهاي گران بهاي گفتار نبوي صلي الله عليه و آله و سلم بود؛ به بهانه هاي واهي از جانب نظام حاكم ممنوع شد. بر اساس شواهد تاريخي اين اقدام در زمان خليفه اول ابوبكر شكل گرفت و در زمان خلفاي بعد از وي تا زمان عثمان و بعد از عثمان در زمان بني اميه، به خصوص معاويه از آن استقبال گرم شد. معاويه نقل حديث را بر طبق روش پيشينيان از خود، ممنوع ساخت تا زمان عمر بن عبدالعزيز اين هجمه فرهنگي تداوم يافت!

از زبان ابوبكر اين گونه آمده: انكم تحدثون عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم احاديث يختلفون فيها فلا تحدثوا عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم شيئا. «شما از رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم احاديث نقل مي كنيد. در مورد آنها اختلاف مي كنيد، چيزي از رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم نقل ننماييد.» آنگاه در برابر اين سؤال كه اگر حكمي از آنها سؤال مي شود چگونه جواب دهند، ابوبكر اظهار مي دارد همان حرام ها و حلال هايي كه در قرآن آمده كفايت مي كند، فمن سئلكم فقولوا بيننا و بينك كتاب الله فاستحلوا حلاله و حرموا حرامه. [1] «اگر سؤالي از حرام و حلال شود



[ صفحه 150]



بگوييد كتاب خدا در دسترس است، حلال هاي آن را حلال و حرام هاي آن را حرام بدانيد».

دستور عمر خليفه دوم در اين باره اين گونه است، جردوا القرآن و اقلوا الرواية عن رسول الله و انا شريككم، [2] «قرآن را تنها حراست كنيد و از رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم روايت را كم كنيد من هم همراه شما هستم».

ذهبي مي گويد: ان عمر حبس ثلاثة ابن مسعود، ابا الدرداء و ابا مسعود الانصاري فقال لقد اكثرتم الحديث عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم [3] «عمر سه نفر را زندان كرد. (ابن مسعود، ابادرداء، ابا مسعود) به آنها گفت از رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم زياد حديث روايت مي كنيد.» ابوهريره مي گويد: ما پيش از رحلت عمر جرأت نداشتيم بگوييم قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم! [4] .

عثمان در اين باره مي گويد: هيچ كس حق ندارد احاديث رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را كه در زمان ابوبكر و عمر شنيده نشده است روايت كند، لايحل لاحد يروي حديثا عن رسول الله لم يسمع به في عهد ابي بكر و لاعهد عمر. [5] .

معاويه از اين موضع گيري بسيار خورسند و از آن استقبال مي كند، در اين راستا دستور صادر مي كند تنها احاديثي كه در عهد ابوبكر و عمر رواج داشته بسنده شود، زيرا عمر مردم را از نقل حديث بيمناك ساخت، عليكم من الحديث بما كان في عهد عمر فانه كان قد اخاف الناس في الحديث عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم. [6] .



[ صفحه 151]




پاورقي

[1] تذكرة الحفاظ، ج 1، ص 2.

[2] همان، ص 7.

[3] تذكرة الحفاظ، ج 1، ص 7.

[4] تدوين السنة الشريفه، ص 487، به نقل از البدايه و النهايه ابن كثير.

[5] تدوين السنه الشريفه، ص 472، به نقل از طبقات ابن سعد.

[6] تذكرة الحفاظ، ج 1، ص 7.