بازگشت

احضار امام به شام


يكي از سفرهاي حج باقر العلوم عليه السلام همزمان با سفر حج هشام بن عبدالملك مي شود. موقعيت امام زبانزد حجاج در موسم حج مي باشد. به گونه اي كه شخصيت خليفه را تحت الشعاع قرار مي دهد. اين نكته سبب مي شود كينه توزي هشام فوران كند؛ زيرا هشام هماره سينه اي پر كينه از عترت داشت.

وي پس از بازگشت به شام نامه اي به فرماندار مدينه مي نگارد و از وي



[ صفحه 190]



مي خواهد كه محمد بن علي را به همراه فرزندش جعفر بن محمد (عليهما السلام) به شام اعزام كند. فرماندار مدينه دستور را اجرا مي كند. هنگامي كه حضرت به همراه فرزندش به شام اعزام مي شوند. هشام براي تحقير حضرت، سه روز آنان را به حضور نمي پذيرد. روز سوم كه مجلس آراسته بود و نگهبانان گماشته و سران حكومت را دعوت نموده است، امام و همراهش را وارد مجلس مي كند. در هنگام ورود تيراندازان ماهر به مسابقه تيراندازي مشغول مي شوند. هشام براي تحقير حضرت در حضور حاضران از حضرت مي خواهد در مسابقه شركت كند. امام عليه السلام عذر مي آورد، ليكن هشام كه اهداف پليد دارد اصرار مي ورزد.

امام كمان را از يكي از نگهبانان مي گيرد تيري به وسط هدف مي افكند. تير دوم را به تير اول هدف قرار داده و نه تير را به يكديگر مي دوزد. هشام كه حيران و سرگردان شده سرافكنده مي شود. موقعيت امام همه جا را فرا مي گيرد. هر جاي از پايتخت ستم، سخن از فضايل باقر العلوم عليه السلام مي شود. مردم شام به گونه اي شيفته حضرت مي گردند كه دور حضرت اجتماع مي كنند. چشم ها به فضايل حضرت خيره شده و نگرها از دانش بي پايان حضرت حيران مي گردند، و ازدهم اهل الشام علي الامام عليه السلام و هم يقولون هذا ابن ابي تراب.

امام از فرصت بهره برده در ميان اجتماع مردم شام خطبه ايراد مي كند و در خطبه تلويحا حاكمان حزب عثمانيه را نكوهش مي كند و صراحتا از فضايل علي عليه السلام سخن مي گويد و مردم را از نفرين و استهزا بر علي برحذر مي دارد. و برخي فضايل بي شمار علي عليه السلام را بازگو مي نمايد. همچنين امام در مناظره ي با عالم نصراني در حضور انبوه جمعيت شركت مي كند، دانش و



[ صفحه 191]



برتري حضرت همه را حيران مي سازد. اوضاع بر هشام بسيار سنگيني مي كند، به طوري كه نمي تواند تحمل كند، دستور مي دهد امام را بازداشت و زنداني مي كنند آنگاه بعد از مدتي حضرت را آزاد و روانه مدينه مي نمايد. [1] .

هشام از ترس اين كه فضايي كه در شام پديد آمد، در مسير راه به وجود نيايد، از پيش پيك فرستاده، تا در طول مسير امام مردم را از تماس گرفتن با امام بر حذر مي دارد. پيك هشام پيشاپيش در شهرها در طول مسير عبور امام اين گونه تبليغ مي كنند: اينان از دين خارج شده اند. تماس با اينها ممنوع است. كسي حق مراوده و حتي حق اين كه به آنها چيزي بفروشد ندارد. كاروان امام در مسير راه با سختي ها و كمبودهاي فراوان روبرو مي شود تا به مدينه باز مي گردد. [2] .

همچنين در همين سفر در گفتگويي با هشام هنگامي كه فضايل امام بر همگان آشكار مي گردد، هشام از امام تعهد و پيمان مي گيرد تا هشام زنده است، مطالب محفل را براي كسي بازگو ننمايد. [3] .

در بازگشت امام از شام هنگامي كه به شهر «مدين» مي رسند. حضرت براي تهيه طعام و علوفه براي چهارپايان خدمت گزاران خويش را به سوي شهر مي فرستند. ليكن مردم در اثر فرهنگ سازي حزب حاكم از گشودن درهاي شهر امتناع ورزيده و حتي آنان را به بدتر از يهود و نصاري خطاب نموده و حاضر نمي شوند در قبال پرداخت وجه آنها را تدارك كنند. امام



[ صفحه 192]



همام با آنان به گفتگو مي پردازد ليكن آنان هيچ گونه همكاري نمي كنند!

امام در اين هنگام بر بالاي كوهي رفته و بخشي از آيات قرآن را تلاوت مي كند، كه آثار وزش بادهاي طوفان زا آشكار مي گردد. هنگامي كه مردم شهر آثار عذاب را مشاهده مي كنند، درها را مي گشايند. از امام همام و همراهان استقبال شايان مي نمايند.

هشام هنگامي كه از اين حادثه با خبر مي شود، به فرماندار مدين دستور مي دهد عامل اين اقدام را كه دستور داده درها را بگشايند به قتل برسانند. [4] داستان، ريزه كاري هاي فراوان دارد. بخشي از فرازهاي آن گزينش شد.

نكته مهمي كه اين جريان ها شفاف مي سازند. موقعيت اجتماعي و علمي امام است، كه در موسم حج آن گونه بالا مي گيرد، كه هشام آن را بر نمي تابد. امام را به شام احضار مي كند و در شام هم با آراستن مجلس آن گونه تلاش به تحقير و شكستن موقعيت اجتماعي امام را دارد، ليكن موفق نمي شود. بلكه نتيجه معكوس مي گيرد كه موقعيت امام بر همگان به خصوص بر مردم شام كه كمتر با فضايل عترت آل رسول صلي الله عليه و آله و سلم آشنايي داشتند، آشكار مي گردد!

اوضاع بگونه اي در هم مي پيچد كه براي حكومت وضعيت قابل تحمل نيست دستور بازگشت فوري حضرت را صادر مي كند. از وحشت تماس امام با مردم در طول مسير حركت امام، مردم را از تماس با امام بر حذر مي دارد! حتي از طرح فضايل امام آن مقدار در وحشت است كه از امام پيمان مي گيرد تا هشام زنده است، مطالب محفل را براي كسي بازگو ننمايد. آري اين است فضايل برتر و موقعيت والاي امام همام.



[ صفحه 193]




پاورقي

[1] بحار، ج 46، ص 318.

[2] دلايل الامامه، ص 240، بحار، ج 46، ص 306 تا 313 و 316.

[3] بحار، ج 46، ص 316.

[4] اصول كافي، باب مولد ابي جعفر، حديث 5، دلائل الامامه، ص 241.