اشعاري كه از امام باقر برجاي مانده است
در كشف الغمة آمده است: از كتابي كه وزير سعيد مؤيدالدين ابوطالب محمد بن احمد بن محمد بن علي بن علقمي جمع آوري كرده، نقل مي كنم كه گفت: ابوالفتح يحيي بن محمد بن حياء كاتب حديثي آورد. و در پايان اين حديث آمده است كه يكي از ايشان گفت: در بين راه مكه و مدينه بودم كه ناگهان با كودكي مواجه شدم. از او پرسيدم: كيستي؟ و پس از گفت وگوي بسيار، وي اين اشعار را سرود:
[ صفحه 45]
لنحن علي الحوض ذواده
نذود و يسعد وراده [1] .
فما فاز من فاز الا بنا
و ما خاب من حبنا زاده [2] .
فمن سرنا نال منا السرور
و من ساءنا ساء ميلاده [3] .
و من كان غاصبنا حقنا
فيوم القيامة ميعاده [4] .
در كتاب انوار الربيع نيز ابيات زير به امام باقر (ع) نسبت داده شده است:
عجبت من معجب بصورته
و كان من قبل نطفه مذره [5] .
و في غد بعد خسف صورته
يصير في القبر جيفه قذره [6] .
و هو علي عجبه و نخوته
ما بين جبنيه يحمل العذره [7] .
در كتاب مناقب از ابوخالد برقي در كتاب الشعر و الشعراء نقل شده است كه امام باقر (ع) به اين بيت تمثل جست:
و اطرق اطراق الشجاع ولو يري
مساغا لنابيه الشجاع لصمما [8] .
پاورقي
[1] ما بر حوض (كوثر) حامي و پشتيبان آنيم و از آن دفاع مي كنيم و واردشوندگان بر آن به سعادت مي رسند.
[2] آن كس كه كامياب شد جز به واسطه ما نبود و به خاطر دوستي ما توشه اش ضايع و تباه نگشت.
[3] هر كس ما را خوشحال سازد از ما هم خوشي به او رسد و آن كس ما را ناخشنود كند ولادت او بد و نامبارك بوده است.
[4] هر كس حق ما را غصب كرده باشد بداند كه روز قيامت وعده گاه اوست.
[5] در شگفت شدم از كسي كه به صورت و چهره ي خود مي نازد و حال آنكه پيش از اين نطفه اي گنديده بود.
[6] و فردا پس از آنكه سيمايش نهان گردد، در قبر به مرداري پليد و بويناك تبديل مي شود.
[7] و آنگاه او با اين تكبر و غرورش با خود پليدي به آن سراي مي برد.
[8] شجاعانه خيره شد و اگر چيزي باب دندانش مي ديد آن را رها نمي كرد (شايد تمثل به اين شعر كنايه از طرز تفكر امامان معصوم نسبت به حكومت باشد).