بازگشت

وصيت امام باقر به هنگام وفاتش


شيخ كليني در كتاب كافي به سند خود از امام رضا (ع) روايت كرده است كه امام باقر (ع) به هنگام احتضار فرمود: هنگامي كه بدرود حيات گفتم زمين را برايم بشكافيد و قبري مهيا كنيد پس اگر به شما گفتند براي رسول خدا (ص) لحد بوده است، تصديق كنيد.

نگارنده: اين فرمايش بدان دليل بوده است كه امام باقر (ع) شكافتن زمين را از برخي جهات بهتر مي دانسته اگر چه فضيلت لحد بالاتر بوده است.

كليني به سند خود از امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود: پدرم هر آنچه از كتب و سلاح و آثار و امانات انبياء در نزد خود داشت، به من به وديعت سپرد. پس چون لحظه ي وفاتش



[ صفحه 46]



فرارسيد به من گفت: چهار شاهد فرابخوان. من چهار تن از قريش را دعوت كردم كه يكي از آنان نافع مولاي عبدالله بن عمر بود. پس به من فرمود: «بنويس اين چيزي است كه يعقوب فرزندانش را بدان وصيت كرد كه اي فرزندانم خداوند دين را براي شما برگزيد، پس نميريد مگر آنكه تسليم رضاي خداوند باشيد.» و وصيت كرد محمد بن علي به جعفر بن محمد و به وي فرمان مي دهد كه او را به جامه ي بردي كه هر جمعه در آن نماز مي خواند كفن كند و عمامه اش را بر سرش بندد و قبر او را چهار گوش و با فاصله ي چهار انگشت از زمين بلندتر قرار دهد و در موقع دفن بندهاي كفن او را باز كند. سپس به شهود فرمود: بازگرديد خداوند شما را رحمت كند! امام صادق (ع) گفت: به پدرم گفتم: اي پدر! در اين وصيت چه بود كه بر آن شاهد طلب كردي؟ فرمود: پسرم! خوش نداشتم پس از من با تو به نزاع برخيزند به اين بهانه كه به تو وصيت نكرده ام و مي خواستم بدين وسيله حجت و دليلي براي تو قرار داده باشم. در حقيقت امام (ع) مي خواست به اين وسيله همگان بدانند كه جعفر بن محمد (ع)، وصي و جانشين و امام بعد از اوست.

كليني در كافي به سند خود از امام صادق (ع) روايت كرده است كه فرمود: پدرم روزي در ايام بيماريش به من گفت: پسرم گروهي از قريشيان ساكن مدينه را بدينجا فراخوان تا آنها را گواه بگيرم. من نيز چنين كردم. پس امام در حضور آنان به من فرمود: اي جعفر هنگامي كه من دنيا را وداع گفتم مرا بشوي و كفن كن و قبرم را چهار انگشت بالاتر از زمين قرار ده و بر آن آب بپاش. چون گواهان رفتند به پدرم عرض كردم: اگر مرا (در خلوت هم) به اين كارها امر مي كردي، انجام مي دادم. چرا درخواستي تا عده اي را به عنوان شاهد به نزدت بياورم؟ فرمود: پسرم مي خواستم با تو نزاع نكنند. (يعني در امامت و خلافت از پس من با تو نزاع نكنند و بدانند كه تو وصي مني).

كليني در كافي به سند خود از امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود: پدرم در وصيتش نوشته بود كه وي را در سه جامه كفن كنم. يكي رداي جمره اي او بود كه در روز جمعه با آن نماز مي خواند و دو پيراهن ديگر. پس به وي عرض كردم: چرا اينها را مي نويسي؟ فرمود: مي ترسم مردم با تو از در نزاع وارد شوند و بگويند او را در چهار يا پنج جامه كفن كن اما تو به گفتار آنان راه مرو. عمامه ي خودم را بر سرم بند و البته عمامه را جزو كفن محسوب مكن بلكه عمامه از چيزهايي است كه بدن را به آن مي پوشانند.

شيخ كليني در كافي به سند خود نقل كرده است كه امام باقر (ع) وصيت كرد كه هشتصد درهم براي برگزاري مراسم سوگواري او اختصاص دهند و اين كار را از سنت مي دانست. زيرا پيامبر مي فرمود: براي خاندان جعفر طعامي فراهم آريد، آنان نيز به وصيتش عمل كردند.