بازگشت

نشان دادن مخلوقات مسخ شده


ابوبصير مي گويد: به حضرت امام محمد باقر عليه السلام عرض كردم: «من شيعه ي تو هستم و ناتوان و كور مي باشم، پس براي من بهشت را ضمانت كن.»

امام باقر عليه السلام فرمود: «نمي خواهي علامت ائمه را به تو عطا كنم؟»

عرض كردم: «چه باشد كه هم علامت و هم ضمانت را براي من جمع بفرمائي.»

فرمود: «براي چه اين را دوست داري؟»

گفتم: «چگونه آن را دوست نداشته باشم!»

پس آن حضرت دست مبارك خود را به ديده ام ماليد، ناگهان در همان حال، جميع ائمه عليهم السلام را نزد آن حضرت ديدم.

سپس فرمود: «حالا چشم بيفكن و نظر كن كه با چشم خود چه مي بيني؟!»

به خدا سوگند نديدم مگر سگ يا خوك يا بوزينه. پس عرض كردم: «اين مخلوقات مسخ شده چه كساني هستند؟!»

حضرت فرمود: «اينهايي كه مي بيني سياهي بسيار بزرگ است و اگر پرده برداشته شود و صورت حقيقي كسان را نمايان كند مردم شيعه، مخالفين خود را جز در اين صورت مسخ شده نخواهند ديد.»



[ صفحه 283]



پس از آن فرمود: «اي ابومحمد! اگر مي خواهي بگذارم تو بر اين حال باقي بماني يعني به حالت بينائي لكن حسابت با خدا باشد، و اگر دوست مي داري از حضرت يزدان براي تو بهشت را ضمانت كنم و تو را به حالت نخست بازگردانم؟»

عرض كردم: «من هيچ حاجتي به نگاه كردن به اين خلق واژگون ندارم! مرا به حالت اول بازگردان كه هيچ چيزي عوض بهشت نمي باشد.»

پس آن حضرت دست مبارك خود را بر ديدگانم ماليد و من به حال اولم بازگشتم. [1] .


پاورقي

[1] منتهي الآمال.