بازگشت

جن حج كننده


مي گويند: از امام باقر عليه السلام مرويست كه: به حج عمره رفتم و در حجر اسماعيل نشسته بودم كه از طرف صفا، جني آمد و نزديك شد.

چشمم را به او دوختم، او مدتي طولاني توقف نمود سپس هفت بار خانه ي خدا را طواف كرد و بعد هنگام ظهر بود كه پشت مقام، دو ركعت نماز خواند.

عطا با عده اي كه با او بودند نيز آن جن را ديدند. پس نزد من آمدند و گفتند: «اي اباجعفر! آيا اين جن را ديدي؟»

گفتم: «او را ديدم و كارهايش را نيز مشاهده كردم.»

سپس گفتم: «برويد و به او بگوييد: محمد بن علي به تو مي گويد: خدمه ي بيت، اينجا نيستند و بيت از آنها خالي است. تو اعمال را بجا آوردي و بهتر است كارهايت را تمام نموده قبل از آنكه آنها برسند، بروي.»

بعد حضرت فرمود: «آن جن تلي از خاك درست كرد و بر روي آن رفت و از نظر غائب شد.» [1] .


پاورقي

[1] بحارالانوار ج 46.