بازگشت

علل رشد و ظهور جريانهاي فكري


عـوامـل مـتـعـددي در ايـن زمـان دسـت به دست هم داده وزمينه رشد و ظهورگروههاي فكري مختلف را ايجاد كرده بوداز جمله :

الف ـ ارتـقـاء سـطح فكري و علمي جامعه : بعداز گذشت حدود يك قرن از هجرت پيامبر، سطح فـكـري عـامـه مـردم بـه حـدي از رشـد رسـيـده بـود كـه آمـادگـي پـذيـرش وزمـيـنـه طـرح مـسـائل فـكـري و عـقـيـدتـي تـا حـدي فـراهـم شـده بـود.اگـر بـه قـبـل از سـال چـهـل هـجـري بـرگـرديـم ، امـام عـلي عـليـه السلام را مي بينيم كه بر فراز منبر دركـوفـه مـي فـرمـايـد: (سـَلُونـي قـَبـْلَ اَنْ تـَفـْقـِدُونـي )، (قـبـل از آن كـه مـرا نـيـابـيـد، از مـن بـپرسيد)، ولي آنان كه بر گرد منبر اويند، هيچ كدام نمي تـوانـنـد مـطـلبـي بـپـرسـنـد و تـازه آن يـكـي هـم كـه جـسـارت سئوال به خود مي دهد، از تعداد موهاي سرش مي پرسد!.(235)

ولي در ايـن زمـان مـدرسـه مـديـنـه ، مـدرسـه بـصـره ، مـدرسـه كـوفـه و... تشكيل شده و نظريه هاي مختلف ارائه گرديده است .

ب ـ گسترش پهنه كشور اسلامي و مسلمانان جديد: در دوره اموي ، دامنه فتوحات بسيار گسترده شـده اسـت بـه طـوري كـه در زمـان امـام بـاقـر از شـرق ، سـرزمـيـن اسـلامـي بـه هـنـد و چـيـن وصل شده و از غرب از افريقا گذشته و با فتح اندلس وارد اروپا شده است . مردم بسياري از ايران ، روم ، مصر و بلاد ديگر كه داراي تمدن و فرهنگ بوده اند، ايمان آورده و با سؤ الهاي فـراوان وارد حـوزه اسـلام شده اند. به طوري طبيعي ، تلاقي فرهنگها سبب رشد و شكوفايي آنها مي شود.

عـلاوه بـر آن تـعداد زيادي از افراد اين كشورها اسير شده و افكار و آراي فلسفي و عقيدتي را با خود به حوزه اسلامي وارد كردند.

ج ـ نـقـش مـتـفـكـران اسـلامـي : در كـشـور اسـلامـي و بـيـن مـسـلمـانـان كـسـانـي بـودنـد كـه اهـل فـكـر، مـطـالعه ، تعمّق و نظر بودند، و همت بلندشان آنان را به تعليم و تعلّم پيرامون فـرهـنـگ و عـقـايـد مـلل ديـگـر وا مـي داشـت و از هـمـيـن جـا بـود كـه (نـهـضـت تـرجـمـه ) شكل گرفت .

مـورخـان اسـلامـي سـيـر علوم و فلسفه و انتقال آن از آتن را بدين نحو ياد كرده اند كه فلسفه مـدنـيّه به وسيله سقراط، افلاطون و ارسطو در آتن آغاز شد و بعد از مدتي مجلس تعليم آن از آتـن بـه اسـكـنـدريـه مصر منتقل گشت و در زمان عمر بن عبدالعزيز از اسكندريه به انطاكيه و سپس به حرّان انتقال يافت ..(236)

مـشـهـور چـنان است كه نخستين كسي كه كتابهاي يوناني رابه زبان عربي برگردانيد، خالد بـن يـزيـد بـن مـعـاويـه بـود كـه عـلاقـه فـراوانـي بـه كـيـمـيـا داشـت . او كـه بـه حـكـيـم آل مـروان مـوسـوم بـود، مـردي عـالم و فـاضـل بـود و بـه علوم عنايت و همت و محبت مي ورزيد. او فـرمـان داد تـا گـروهـي از فـيـلسـوفـان يـونـان كـه در مـصر ساكن بودند، احضار شوند تا كـتـابـهـاي كـيـمـيـا را از يوناني و قبطي به عربي ترجمه كنند و اين نخستين بار بود كه در اسلام ترجمه كتاب از زباني به زبان ديگر صورت مي گرفت ..(237)

ايـنـها از عواملي بود كه زمينه رشد و ظهور نهضت فكري و فرهنگي در زمان امام باقر را ايجاد كرد.