بازگشت

ديوارها مانع ديد امام نمي شود


ابوالصباح كناني مي گويد: روزي به درب خانه ي حضرت امام محمد باقر عليه السلام رفته و درب را كوبيدم، كنيز خدمتكار آن حضرت كه پستان برجسته اي داشت بر درب خانه آمد.

من دست خود را بر پستان او زدم و گفتم: «به آقاي خود بگو كه من بر درب خانه مي باشم.» ناگهان صداي مبارك آن حضرت از داخل خانه بلند شد كه: «مادرت برايت نباشد! داخل شو.»

پس به داخل خانه رفتم و گفتم: «به خدا سوگند كه اين حركتم از روي هوسراني نبود و من در اين كار قصدي نداشتم مگر زياد شدن يقينم.»

حضرت فرمود: «راست گفتي! اگر گمان مي بريد كه اين ديوارها مانع و حائل بر ديدگان ما مي شود چنانكه بر ديدگان خودتان مي شود پس بين ما و شما چه فرقي خواهد بود؟! پس بپرهيز از اينكه ديگر مثل اين عمل را بجاي بياوري.» [1] .


پاورقي

[1] منتهي الآمال.