شناخت بلاد و شهرها و معرفي برهوت
عطيه مي گويد: با امام محمد باقر عليه السلام در مسجد پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نشسته بودم كه
[ صفحه 302]
عربي شترسوار از دور پيدا شد. مركب خود را عقال كرد و وارد مسجد شد و به طرف چپ و راست نگاه مي كرد، مثل شخصي كه حيرت زده باشد يا عقل از سر او پريده باشد.
حضرت او را صدا زد. عرب متوجه شد و خدمت حضرت آمد، حضرت پرسيد: «از كجا مي آئي؟»
عرض كرد: «از آخر زمين.»
حضرت فرمود: «زمين وسعتش بيشتر است از اين، بگو از كدام مكان مي آئي؟»
باز گفت: «از آخر دنيا و پشت سر ما چيزي نيست، من از احقاف مي آيم.»
حضرت فرمود: «از كدام احقاف.»
عرض كرد: «از احقاف عاد.»
حضرت فرمود: «در راه از كدام مكان عبور كردي؟»
عرض كرد: «از چين عبور كردم.»
حضرت پرسيد: «عبور كردي از چين؟»
عرض كرد: «آري.»
حضرت همي مي فرمود عبور كردي از چين و عرب در جواب مي گفت آري. تا اينكه فرمود: «عبور كردي به درخت دقان.»
چون حضرت اين گفته را فرمود، عرب خود را به پاهاي ايشان انداخت و عرض كرد: «به خدا قسم نديدم كسي مثل شما بلاد و شهرها را بشناسد، مگر شما آنجا تشريف برده ايد؟!»
حضرت فرمودند: «نه و ليكن نزد ما كتابي است معلوم. اي عرب! در پشت سر شما يك وادي است كه گفته مي شود برهوت مي باشد كه مسكن بوم و هام است و در آنجا ارواح مشركين تا روز قيامت، عذاب مي شوند.» [1] .
پاورقي
[1] مدينة المعاجز.