خبرهاي غيبي از مرگ پدر و برادر مرد خراساني
مي گويند: حضرت امام محمد باقر عليه السلام به مردي از اهل خراسان كه فردي شيعه و مؤمن بود فرمود: «پدرت چه حالي داشت؟»
[ صفحه 303]
او گفت: «حال او نيك بود.»
حضرت فرمود: «پدرت مرد.»
سپس فرمود: «برادرت در چه حالي است؟»
عرض كرد: «او صحيح و سالم بود.»
حضرت فرمود: «او همسايه اي داشت به نام صالح كه در فلان روز فلان ساعت برادر تو را كشت.»
آن مرد به گريه افتاد و گفت: «انا لله و انا اليه راجعون بما اصبت.»
حضرت فرمود: «ساكت باش و غصه نداشته باش، به درستي كه جاي ايشان بهتر است.»
عرض كرد: «اي فرزند رسول خدا! در آن هنگام كه پسري رنجور و مريض داشتم كه به درد و مرض شديدي دچار بود، از حال او هيچ سؤالي نكردي؟!»
حضرت فرمود: «پسرت صحت يافت و عمش، دخترش را به او تزويج نمود، و چون تو او را ملاقات كني برايش پسري متولد شده باشد كه نامش علي است و از شيعيان ما خواهد بود ولي پسرت شيعه ما نيست بلكه دشمن ما است.»
عرض كرد: «آيا چاره اي در اين كار هست؟»
فرمود: «او دشمني دارد و آن دشمن براي او كافي مي باشد.»
سپس آن مرد برخاست و رفت. [1] .
پاورقي
[1] منتهي الآمال.