بازگشت

حمران أعين


او شيباني و كوفي است، امام باقر عليه السلام به او فرمود:

«انت من شيعتنا في الدنيا و الآخرة»

تو از شيعيان ما در دنيا و آخرت هستي.

و نيز روايت شده كه از حواريون امام باقر عليه السلام و امام صادق عليهماالسلام بوده است.

يك روز به محضر امام باقر عليه السلام عرض كرد هر وقت در خدمت شما هستيم و از بيانات شما استفاده مي كنيم دلهاي ما رقيق و نرم مي شود و نسبت به دنيا بي اعتنا مي شويم و آنچه را كه از مال دنيا در نزد ديگران سراغ داريم برايمان بي اهميت جلوه مي كند اما همين كه از حضورتان مرخص مي شويم و با مردم و تجار معاشرت مي كنيم مجددا علاقه ي دنيا در دلهاي ما قرار مي گيرد.

امام عليه السلام فرمود: آري دلها چنينند گاهي سخت و متوجه ي به دنيا و گاهي نرم و خاضع مي باشد.

عده اي از دوستان امام صادق عليه السلام در محضر ايشان با هم بحث و



[ صفحه 35]



مناظره مي كردند ولي حمران ابن اعين ساكت بود امام عليه السلام فرمود: چرا تو حرف نمي زني و سكوت اختيار كرده اي عرض كرد:

«اني لا تكلم في مجلس تكون انت فيه فقال عليه السلام اني أذنت لك في الكلام فتكلم».

در مجلسي كه شما حضور داشته باشيد من صحبت نمي كنم و اين خلاف ادب است امام عليه السلام فرمود: من به تو اجازه مي دهم كه صحبت كني بنابراين حرف بزن.

درباره اش گفتند كه عالم به علم نحو و لغت بود. امام باقر عليه السلام فرمود: هيچ وقت حمران گرفتار ترديد و شك نشد. و حقا او مؤمني است كه هيچگاه دست از عقيده اش برنداشت.

هشام بن حكم مي گويد از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود: حمران چه شفيعان خوبي دارد، من و پدرم در روز قيامت از او شفاعت مي كنيم، دست او را مي گيريم و داخل در بهشت مي نماييم. [1] .


پاورقي

[1] سفينة البحار، ج 1، ص 334.