بازگشت

خوارج


در جـنـگ صـفـيـن ، وقتي اصحاب معاويه قرآنها را بر نيزه ها كردند، گروهي از ياران امام علي عـليـه السـلام فريب خوردند و امام را به پذيرفتن حكميّت و پس از آن تعيين حَكَم مجبور كردند ولي كـمـي بـعـد مـتـوجه شدند كه فريب خورده اند و از امام خواستند كه قرارداد حكميت را نديده بـگيرد، و بعد هم حكميّت و تعيين حَكَم را گناه شمردند و خود از آن توبه كردند و از امام عليه السـلام هـم خـواسـتـنـد كـه توبه كند و وقتي امام عقيده آنان را نپذيرفتند، آن حضرت را كافر شمردند و گروهي عليه امام تشكيل دادند كه به خوارج معروف گشت ..(247)

بـديـن تـرتـيـب خـوارج شـكـل گـرفتند. آنان ابتدا فقط يك گروه صرفاً سياسي عليه حكومت بودند كه همه همّ و توان خود را صرف مبارزه با معاويه و حكام اموي و مرواني مي كردند و به عـنـوان يـك فـرقـه كلامي و داراي عقايد خاص مطرح نبودند. محور و مشخصه آنان كافر شمردن قـائلان بـه تـحـكيم و اظهار تبري از امام علي (ع ) و عثمان بود ولي به مرور زمان عقايد آنان شـكـل مـشـخـص تـري بـه خـود گـرفت و كم كم به صورت يك فرقه كلامي و فقهي هم مطرح شدند..(248)

اســـامـــي خـــوارج : خـــوارج در تـــاريـخ بـه چـنـد نام مشهور شدند. از آن جهت كه بر امام علي عـليـهالسـلام خـروج كـردنـد، (خـوارج ) نام گرفتند و از آن جهت كه شعارشان (لا حكم الاّ لِلّه ) بـود،(مــُحـكِّمـه ) لقب گرفتند و از آن رو كه بعد از بازگشت از صفين در (حروراء) اجـتـمـاع كـردنـد بـه(حـروريـّه ) مـشـهـور شـدنـد و چـون مـدعـي بـودنـد كـه خـود را در راه طـاعـت خـدا درقبال بهشت فروخته اند به (شراة فروشندگان ) خوانده شدند.

فـرقـه هـاي خـوارج : خـوارج در گـذر زمـان به گروههاي مختلفي منشعب شدند كه (ازارقه ) و (نجديه ) از فرق اوليه و (اباضيه ) از فرقه هاي موجود آنهاست .

ازارقـه پـيـروان نـافـع بـن ازرق (مـقـتـول بـه سال 65 هجري ) از فرقه هاي افراطي خوارج بـودنـد كـه تـا سالها مشكل عمده حكومت ها به حساب مي آمدند. مناظره امام باقر عليه السلام با يكي از رهبران اين گروه قبل از اين ذكر شد. عقايد خاص اين گروه عبارتند از:

1ـ مخالفان آنان همگي مشركند.

2ـ آن عده از همفكرانشان كه براي جنگ همراه آنان هجرت نكرده اند، مشركند.

3ـ كشتن اولاد و زنان مخالفان جايز است .

4ـ تقيه جايز نيست نه در كلام و نه در عمل .

5ـ مرتكب كبيره مرتد ملّي است .

6ـ مملكت مخالفان دار كفر است و هجرت از آن واجب و... ..(249)

نـجـديـّه : بعد از آن كه نافع آراي فوق را اظهار كرد، گروهي از خوارج از وي جدا شدند و در يمامه به نجدة بن عامر ملحق شدند و به (نجديه ) معروف گشتند. البته آنان خود نيز متفرق و مـنـشـعـب شـدنـد. در هـر حال نجديه آراي معتدل تري نسبت به ازارقه داشتند. آنان تقيه را جايز شمرده ، قتل كودكان مخالفان را حرام شمرده و كساني كه از همراهي آنان به عذر يا ضعف باز ايستاده بودند را معذور مي شمردند.

ابـاضـيـه گـروهـي ديـگـر از خـوارج مـي بـاشـنـد كـه پـيـرو عـبـدالله بـن ابـاض (مـتـوفـاي سـال 86) هستند و الان نيز در عمان و شمال آفريقا وجود دارند. اباضيه بنابر ادعاي مؤ لفان فـعـلي خـودشـان بـسـيـاري از عـقـايـد خـوارج را انـكـار مـي كنند و حتي خود را از خوارج هم نمي شمرند..(250)