بازگشت

شهادت امام


امام محمد باقر عليه السلام هفتم ذي الحجه سال 114 هجري در سن پنجاه و هفت سالگي در زمان هشام بن عبدالملك مسموم و شهيد شد و گفته شده كه آن حضرت را ابراهيم بن وليد بن عبدالملك مروان به زهر شهيد كرد.

در روايت است كه حضرت صادق عليه السلام فرمود: پدرم به بيماري سختي مبتلا شد كه اكثر مردم نگران حال آن حضرت شدند و خاندان او اشك مي ريختند. امام عليه السلام فرمود: من در اين مرض نخواهم رفت از آن مرض صحت يافت و مدتي صحيح و سالم بود تا اينكه يك روز فرزندش امام صادق عليه السلام را طلبيد و فرمود: كه جمعي از ساكنين مدينه را باخبر كن. حضرت صادق عليه السلام مي فرمايد: عده اي از اهل مدينه را حاضر كردم در برابر آنها به من خطاب كرد كه اي جعفر همين كه من به عالم بقاء رحلت نمودم مرا غسل بده، كفن كن و در سه جامه كه يكي رداي حبره بود كه با آن نماز جمعه مي خواند و يكي پيراهني كه خود مي پوشيد و فرمود عمامه بر سرم ببند و عمامه را از جامه هاي كفن حساب مكن و براي من به جاي لحد زمين را بشكاف زيرا كه من فربه هستم و در زمين مدينه براي من لحد نمي توان ساخت و قبر مرا چهار انگشت از زمين بالاتر قرار بده و آب بر قبر من بريز و در همين لحظات اهل مدينه را گواه گرفت.



[ صفحه 55]



امام صادق عليه السلام مي فرمايد وقتي مردم متفرق شدند به پدر بزرگوارم عرض كردم آنچه مي فرمودي عمل مي كردم به گواه گرفتن احتياج نبود.

آن حضرت فرمود: اي فرزند براي اين گواه گرفتم كه بدانند تو وصي من هستي تا در موضوع امامت با تو نزاع نكنند.

به پدرم عرض كردم امروز شما را از همه روز سالمتر مي بينم و هيچ نوع آثاري از مرگ در شما مشاهده نمي كنم. فرمود:

«يا بني اما سمعت علي بن الحسين ناداني من وراء الجدار، أن: يا محمد تعال عجل».

پسرم مگر نمي شنوي صداي پدرم را كه از پشت ديوار مرا مي خواند و مي فرمايد اي محمد بيا به سوي ما و عجله كن!

و نيز از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود: پدرم به من فرمود: من امشب جهان را بدرود خواهم گفت. هم اكنون پدرم را ديدم كه شربتي گوارا نزد من آورد و نوشيدم و مرا به جهان آخرت و ديدار پروردگار بشارت داد [1] .


پاورقي

[1] بحار، ج 46، ص 213.