بازگشت

معتزله


از ديـگـر گـروهـهـاي فـكـري زمـان امام باقر عليه السلام ، معتزله را مي توان نام برد. منشاء پـيـدايـش ايـن گـروه را نـيـز بـايـد همان اعتقاد خوارج دانست . گفتيم كه مرتكب كبيره از ديدگاه خـوارج كـافـر واز ديـدگـاه مـرجـئه مـؤ مـن شـمـرده مـي شـد و (واصـل بـن عـطـا) (مـتـوفـاي 131 هـجـري ) كـه بـنـيـانـگـذار مـعـتـزله بـود، قـائل شـد كـه مـرتكب كبيره مؤ من نيست بلكه در مرتبه بين ايمان و كفر است . از آنجا كه اولين بار واصل اين راءي را درجواب پرسشگري در جلسه درس استادش حسن بصري ، ابراز داشت و بـعـد از مـجـلس درس كـنـار گرفت و به تقريرِ بحث مورد نظرش پرداخت و حسن بصري گفت : واصـل از مـا كـنـاره گـرفـت ، (اعـتـزل عـنـّا واصـل ) از آن پـس بـه مـعـتـزله مـعـروف شدند..(253)

قواعد چهارگانه : مكتب اعتزال در زمان مؤ سس آن بر چهار پايه استوار گرديد كه عبارتند از:

1ـ نـفـي صـفـات از حـق تـعـالي بـديـن بـيـان كـه صـفـات قـديـم بـراي حـق تـعـالي محال است .

2ـ قـول بـه قـَدَر يـعـنـي فـاعـل خـيـر و شـر بـنـدگـان هـسـتـنـد و خـداونـد آنـان را بـر فعل خير و شرّ قدرت داده است .

3ـ مـنـزلة بـيـن المـنزلتين يعني مرتكب كبيره نه كافر است و نه مؤ من بلكه فاسق است و اگر بدون توبه بميرد در آتش جاودان است .

4ـ يـكي از دو گروه متخاصم در جمل و صفين خطا كار بود ولي براي ما معيّن نيست ، همچنين يكي از دو نفري كه همديگر را لعن مي كنند فاسق است ولي براي ما معين نيست ..(254)

معتزله بر مبناي اصول چهارگانه واصل تشكيل شد و بسط و گسترش يافت .

نامهاي معتزله : معتزله به نامهاي ديگري نيز مشهورند از جمله :

1ـ عدليه چون قائل به عدل و حكمت خدا بودند.

2ـ مُوحّده چون هيچ قديمي غير از خدا را قبول نداشتند. (نفي صفات قديم از خدا مي كردند).

3ـ قدريّه : در كتب كلامي ، معتزله را (قدريّه ) مي خوانند ولي از آنجا كه به پيامبر منسوب است كه فرمود: (قدريه مجوس اين امت هستند.)، معتزله مخالفان خود را قدري مي خوانند و مخالفان ، معتزله را.

اسامي ديگري نيز براي معتزله ذكر كرده اند..(255)