بازگشت

اظهار نياز جابر


امام باقر عليه السلام فرموده است: گمشده ي شما علم است از هر كه باشد فرا گيريد، گر چه خودش به آن چه داناست عمل نكند.

و از جابر نقل مي كند كه گفت: بر حضرت باقر عليه السلام وارد شده و اظهار نياز كردم. حضرت فرمود: اكنون درهمي ندارم. طولي نكشيد كميت آمد و اجازه ي شعر خواندن گرفت و سه قصيده قرائت كرد. حضرت به غلام دستور داد، سه كيسه ي پول از اطاق براي او آورد؛ كميت گفت: به خدا! من شما را براي دنيا دوست نمي دارم. حضرت در حق او دعا كرد و دستور داد، غلام كيسه ها را برگرداند.

من در دل نگران شده و با خود گفتم: به من مي گويد درهمي ندارم و امر مي كند سي هزار درهم به كميت بدهند. فرمود: اي جابر! برخيز و داخل اطاق شو؛ داخل اطاق رفتم و اثري از آن كيسه ها نديدم.

حضرت فرمود: اي جابر! آن چه ما از شما پنهان داشته ايم، بيش از آن است كه آشكار كرده ايم. پس برخاست و دست مرا گرفت و به اطاق برد و پاي مباركش را بر زمين زد؛ قطعه ي طلايي



[ صفحه 92]



شبيه به گردن شتر از زمين بيرون آمد. سپس فرمود: اي جابر!

اين اعجاز را ببين و به احدي، جز به برادران مورد اطمينان خود نگو؛ خداوند ما را به آن چه بخواهيم قدرت داده است و اگر بخواهيم، زمين را با مهارهايش برانيم، خواهيم راند.



[ صفحه 93]