بازگشت

آتش انتقامجويي


اقدام سليمان در آزاد ساختن زندانيان بيگناه عراق دولت مستعجل بود، او بعداً اين روش خود را عوض كرد و روي حسابهاي شخصي و تحت تاثير احساسات انتقامجويانه، دست به ظلم و جنايت آلود. او با انگيزه تعصبات قبيلگي، افراد قبايل «مضري» را زير فشار قرار داد و از رقباي آنان يعني قبايل يمني (قحطاني) پشتيباني كرد. [1] نيز عده اي از سرداران سپاه و رجال بزرگ را به قتل رسانيد، و «موسي بن نصير» و «طارق بن زياد»، دو قهرمان دلير و فاتح اندلس، را مورد بيمهري قرار داده طرد كرد. [2] .

مولف كتاب «تاريخ سياسي اسلام» مي نويسد:

«سليمان درباره واليان خود، نظريات خصوصي اعمال مي كرد: بعضي را مورد توجه قرار مي داد و براي از ميان بردن بعضي ديگر نقشه مي كشيد. از جمله كساني كه سليمان با آنها دشمني داشت «محمد بن قاسم» والي «هند»، «قتبيه بن مسلم» والي «ماورأ النهر» و «موسي بن نصير» والي اندلس بود». [3] و اين دشمنيها همه از انگيزه هاي شخصي و رقابتهاي قبيلگي سرچشمه مي گرفت كه متاسفانه فرصت توضيح بيشتر در اين زمينه در اينجا نيست.


پاورقي

[1] فروخ، عمر، تاريخ صدر الاسلام و الدولة الاموية، الطبعة الثالثة، بيروت، دارالعلم للملايين، 1976 م، ص 197.

[2] سيد اميرعلي، مختصر تاريخ العرب، تعريب: عفيف البعلبكي، الطبعه الثانية، بيروت، دارالعلم للملايين، 1967 م، ص 125.

[3] دكتر ابراهيم حسن، حسن، تاريخ سياسي اسلام، چاپ چهارم، تهران، انتشارات جاويدان، 1360 ه.ش، ج 1، ص 401.